۹.۲.۸۹

آیا تهران وآنکارا می توانند منافع مشترک ومواضع یکسان در مسائل جهانی داشته باشند؟

برخی بر این عقیده اند که ایران وترکیه منافع مشترک ومواضع یکسانی در مسائل جهانی دارند ।। آیا این دو کشورهمسایه می توانند منافع مشترک ومواضع یکسان داشته باشند در شرایظی که به لحاظ نوع حکومت ورویکرد های مختلف در زمینه های سیاسی ،اقتصادی ،فرهنگی ،امنیتی ،نظامی و...در عرصه های داخلی وخارجی ،افتراقات فراوانی با یکدیگر دارند ؟ البته نمی توان منکر منافع مشترک ومواضع یکسان مقطعی میان کشور ها شد ।حتی میان کشورهائی که با یکدیگر مخاصمه دارند یا حتی رابطه ندارند نیز در شرایط و مقاطع متفاوت این اشتراک منافع ومواضع ظهور پیدا می کند।( یک مثال بارز آن رامی توان درمواضع مشترک تهران -واشتگتن در حذف طالبان از افغانستان وحذف صدام از عراق که حتی منجر به همکاری این دو گردید مشاهده نمود।درحال حاضر نیز علیرغم ضتاد منافع ومواضع در برخی زمینه ها ،اشتراک منافع میان این دو کشور در مسائل منطقه ای وبین المللی کم نیست.) از همین منظر است که همه بر این عقیده باید باشند که کشورها دوست ودشمن ثابت ندارند آنچه ثابت است منافع ملی کشورهاست।
دولت ترکیه در عرصه داخلی یک دولت غیر ایدئولوژیک ،لائیک وسکولار است هرچند که دولت فعلی ظواهری از دین اسلام را رعایت میکند اما دین را وارد سیاست نکرده است ،حتی اگر تمایلی به چنین کاری داشته باشد آن را برملا نخواهد کرد چراکه قانون اساسی باید تغییر کند و این ریسک ،سقوط دولت حاکم را درپی خواهد داشت।।ترکیه کشوری است که از نظر رسانه های گروهی آزاد واحزاب سیاسی فعال و اینترنت پرسرعت با ایران متفاوت است।مخالفان ومنتقدان دولت دارای کانالهای تلویزنونی خصوصی ،روزنامه ها ی آزاد وسایتهای اینترنتی غیر فیلتر شده و॥ است।।اقتصاد آزاد حاکم است، بخش خصوصی فعال وجود دارد ،از همه مهمتر ترکیه نفت وگاز ندارد وبه مالیاتها وعوارض بخش خصوی ومردم نیازمند است در।حالیکه در ایران ، دولت ایئو لوژیک است ودین وسیاست ادغام شده و قرائتهای مختلفی هم در داخل پیرامون این موضوع وجود دارد।। صدا وسیما دولتی است ،روزنامه ها در معرض انسداد هستند وسایتها فیلتر می شوند وسرعت ایتنر نت گفته می شود از سرعت آن در افغانستان وعراق کمتر است। ،اقتصاد عمدتا دولتی وشبه دولتی است وبخش خصوصی گسترده ای وجودندارد که بتواند با بخش دولتی وشبه دولتی اقتصاد رقابت کند و به مرور از گردونه خارج می شوند یا ضعیف می گردند।।ازهمه مهمتر ایران دارای منابع عظیم نفت وگاز ومعادن زیرزمینی است که از سوی دولت اداره می شود و دولت عمدتا خیلی نیازمند مالیاتها وعوارض مردم نیست و همه چشم ها ودهانها ی مردم در ایران به دولت دوخته شده است ،چیزی که در اکثریت کشورهای نفت خیز آن را مشاهده می کنیم। درحالیکه در ترکیه چشم ودهان دولت به مردم ،بویژه بخش خصوصی دوخته شده است।
از منظر سیاست خارجی نیز افتراقات زیادی میان تهران و آنکار وجود دارد ،درحالیکه ترکیه سیاست همگرائی با آمریکا، اروپا وعضویت در اتحادیه اروپا را به موزات روابط گسترده ، پی میگیرد و عضو شورای اروپا وناتو است و پایگاه نظامی ناتو دراین کشور قرار دارد و عضو گروه کشورهای بیست است و با اسرائیل غاصب روابط سیاسی ،نظامی ،اقتصادی و...دارد ودر تلاش است خودرا بعنوان کشور مدل ،الگو ونمونه اسلامی که از تروریستها(بادعای غربیها) حمایت نمی کند و با صطلاح بنیاد گرا نیست و اعتقاد به جدائی دین از سیاست دارد معرفی کند ।،।ج।ا।ایران سیاست واگرائی با آمریکا(به موازات ادامه قطع رابطه ) واروپا را پی گرفته و در هیچ یک از نهادهای اروپائی عضویت ندارد و عضو کشورهای موسوم به گروه بیست نیست و رژیم اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد و در موضع مخاصمه با این رژیم قرار دارد و بعنوان کشور بنیادگرا و حامی مخالفان آمریکا واسرائیل ، از سوی غرب شناخته می شود।
آیا با وجود این تفاوتها واختلافات در حوزه نظری وعملی در عرصه های مختلف داخلی وخارجی امکان مفاهمه حداکثری که اتخاذ مواضع یکسان در عرصه بین المللی را بدنبال داشته باشد میسر است ؟ به نظر اینجانب چنین امکانی قابل تصور نیست।
البته تهرالن وآنکارا در برخی زمینه ها با هم اشتراک نظر داشته واز منافع مشتر ک نسبی برخوردارند از آن جمله در مسائل مربوط به کردها ،عراق ،افغانستان و... ا اما همانگونه که تاکید کردم بصورت نسبی این اشتراک نظر وجود دارد । مثلا در موضوع عراق ، ترکیه علاقمند است دولت مستقر شود اما دولتی لائیک ،اما ایران طرفدار دولتی شیعی اشت। به هرحال دوکشور در عین حال که در منطقه با هم رقابت دارند ،بایکدیگر همکاری نیز می کنند اما این همکاری به آن معنی نیست که اشتراک نظر یکسانی در بسیاری از امور منطقه ای وبین المللی داشته باشند।
ترکیه از موضع هسته ای ایران نیز بطور نسبی حمایت میکند اما با دیدگاههای غربیها نیز موافق است وصرفا در زمینه تاکتیکی با ایران هماهنگی دارد نه در زمینه استراتزیکی।آنکارا هم مایل به غنی سازی اورانیوم و هسته ای شدن ایران به معنای اخص واعم آن نیست।
در قضیه فلسطین نیز ترکیه با مواضع ایران سازگاری کامل ندارد ،از مظلومیت فلسطینی ها نا راحت می شود اما اسرائل را به رسمیت شناخته وبا این رژیم روابط نسبتا گسترده ای دارد و با تشکیلات خودمختار فلسطینی روابط دارد در حالیکه ایران با این تشکیلات روابطی ملموس ندارد ،اآنکارا موافق تشکیل دولت فلسطینی در کنار دولت اسرائیلی است ،اما تهران با این روش صلح مخالف است ।و...
ترکیه برای تحت فشار گذاشتن آمریکاو اتحادیه اروپا مناسبات خودرا باایران وکشورهای مسلمان گسترش می دهد چراکه روند عضویتش در اتحادیه اروپا به سختی پیش می رود البته منظور این نیست که آنکارا صرفا از ایران وکشورهای اسلامی بعنوان کارت بازی بهره می گیرد به هرحال بخشی از روابط به دلیل همسایگی ومسلمان بودن ایران واین کشورهاست ،اما این نگاه نیمه کارتی این کشور را هم نباید از نظر دور داشت। .







۸.۲.۸۹

چشم اندازتلاشهای تهران برای جلوگیری از صدور قطعنامه جدید تحریم

علیرغم اینکه مسئولین دولتی همواره از بی تاثیر بودن تحریمهای بین المللی علیه ایران سخن می گویند ،بدنبال تلاش واشنگتن مبنی بر ایجاد اجماع بین المللی برای تصویب چهارمین قطعنامه احتمالی در شورای امنیت سازمان ملل در خصوص تشدید تحریمها ی بین المللی علیه ایران ، در دوهفته اخیر ،رئیس دولت دهم در سفر به زیمباوه واوگاندا ووزیر خارجه وی در سفر به وین ،بوسنی ،ایتالیا ویونان تلاش کردند در مذاکرالت ومصاحبه های خود با مقامات این کشورها ومصاحبه با نمایندگان رسانه های گروهی زمینه همراهی برخی ازکشوره وفشار افکار عمومی را برای جلوگیری از تصویب قطعنامه احتمالی در شورای امنیت در خصوص تشدید تحریمه علیه ایران را فراهم نمایند ।
همچنین تهران با برگزاری نشست خلع سلاح جهانی که با حضور برخی مقامات کشورهای همسایه وکشورهای خاورمیانه ،آسیا ئی وآفریقائی وآمریکای لاتین برگزار نمود ،سعی وافی بمنظور تحت الشعاع قراردادن اجلاس امنیت هسته ای واشنگتن که با حضور سران چهل وهشت کشور جهان برگزار شده بود و یکی از اهداف آن فشار به ایران از طریق جلب رضایت کشورهای عضو شورای امنیت وسایر کشورهای بازیگر بین المللی بمنظور موافقت آنها با تشدید تحریمها علیه ایران برگزار شده بود ، زمینه دیگری در خصوص حمایت از ایران را در موضوع هسته ای وجلوگیری از تشدید تحریمها فراهم نماید।
باید خاطرنشان ساخت به موازات تلاشهای فوق ،تهران سعی نمود با میزبانی از وزرای خارجه ترکیه وبرزیل در تهران ،مجددا حمایت آنها را از مواضع هسته ای ایران تجدید نموده وقول مساعد این دو کشور را که هردو از اعضای غیر دائم شورای امنیت هستند در خصوص رای منفی به قطعنامه احتمالی تشدید تحریمها دراین شورا را اخذ نماید।
از سوی دیگر تهران مجددا در مصاحبه ها ودردیدار وزیر خارجه اش با مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی موضوع تبادل سوخت را پی گیری نمود که ظاهرا نتیجه ای در بر نداشته است।لازم به ذکر است که این اقدام نیز به دنبال تلاش قدرتهای بزرگ برای تشدید تحریمها علیه ایران صورت گرفت ।ورسم است که اگر از فرصتها استفاده نشود از دست می رود وغربیها احساس کردند تهران ناگزیر به رجوع به پیشنهاد قبلی شده است لذا ایستادگی کردند.
بر پایه آخرین ارزیابی ها ، وزیر خارجه ایران در سفر به بوسنی که یکی دیگر از اعضای غیر دائم شورای امنیت است موفق به جلب نظر موافق این کشور مبنی بر رای منفی به قطعنمامه احتمالی نشده است।
با عنایت به اینکه مقامات آمریکائی اعلام کرده اند روسیه وچین نیز با صدور قطعنامه علیه ایران موافقت نموده اند ودر روزهای اخیر وزرای خارجه آمریکا وروسیه نیز گفتگوی تلفنی در این خصوص داشته اند ومقامات روسی وچینی نیز صراحتا وتلویحا ، با اعلام عدم رضایت از رفتار هسته ای ایران، تشدید تحریمها را در شرایط فعلی ناگزیر قلمداد نموده اند ،بنظر می رسد در صورت ارائه پیش نویس قطعنامه تحریم علیه ایران، از سوی این شورا به تصویب برسد।،از آنجا که تصویب قطعنامه در شورای امنیت نیاز مند حداقل نه رای از پانزده رای می باشد و رای مثبت پنج کشور عضو دائم این شورا الزامی است ।لذا حتی در صورتی که کشورهای برزیل ،ترکیه ولبنان بعنوان اعضای غیر دائم شورا به قطعنامه رای منفی (که بعید است )یا ممتنع بدهند ،باز هم قطعنامه یا دوازده رای به تصویب خواهد رسید ।باید اضافه کنم که اگر قرار باشد یکی از اعضای دائم شورای امنیت قطعانه احتمالی را وتو کند ، در این صورت اساسا قطعنامه در شورا مطر ح نخواهد شد ।یا به تعبیر دیگر پنج کشور عضو دائم شورای امنیت قبل از طرح موضوع در نشست شورا توافق لازم را به عمل میآورند।ضمن اینکه در این توافق کشور آلمان نیز بعنوان یک قدرت برتر اروپائی(که عضو شورای امیت نیست) با اعضای دائم شورا هماهنگی کامل دارد و اتحادیه اروپا نیز از تشدید تحریم ایران حمایت می کند।
به هر تقدیر تمام کشورها اعم از کشورهای سیستم وزیر سیستم در پی تامین منافع ملی خود هستند اما بر اساس واقعیات امروز جهانی نقش کشورهای سیستم که به لحاظ اقتصادی ،نظامی و سیاسی از پتانسیل بیشتری برخوردارند در نظام بین الملل بیشتر است।و با دور زدن این کشورها ورفتن به سراغ کشورهای ضعیف ومتوسط وزیر سیستم نمی توان آنگونه که باید بر آنها تاثیر قابل توجهی گذاشت. ।بهترین روش، تعامل با همین بازیگران سلطه گر است ،بدیهی است هرگونه تعامل باید درچارچوب منافع واقعی ملی ایران عزیز باید صورت پذیرد।وبه دلیل همین اهمیت است که دیپلماسی در کنار سایر مولفه ها یکی از مولفه های مهم قدرت هر کشوری محسوب می شود ।اقدامات سلبی و رفتن به سراغ کشورهای فله ای تنها هزینه های سیاست خارجی کشور را فزونی می بخشد وعایدی دیگری ندارد .

۳.۲.۸۹

افزایش تنش در مناسبات آنکارا _ایروان و چشم آنداز آتی

سرژ سرکیسیان رئیس جمهور ارمنستان تصویب پروتکل های امضا شده با ترکیه در سوئیس را در خصوص برقراری مجدد روابط وبازگشائی مرزهای دو کشور در پارلمان این کشور به تعویق افکند।این تصمیم پس از آنکه رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه در واکنش به تصویب شناسائی موضوع نسل کشی مورد ادعای ارامنه توسط ترکیه در سال 1915در کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا خبر از احتمال اخراج ارمنی های مقیم ترکیه که بصورت غیر قانونی در این کشور زنگی می کنند داده بود ،اتخاذ شد।
ایروان که همواره از سوی آمریکا وکشورهای غربی وروسیه حمایت می شود علیرغم اینکه با مشکلات اقتصادی وسیاسی فراوانی روبروست ودر عرصه انرژی به روسیه وتا حدودی به ایران نیازمند می باشد ودر زمینه سایر کالاهای مورد نیاز مردم نیز علاوه بر کشورهای مذکور با دیگر کشورها نیز مراودات تجاری دارد(علیرغم انسداد مرزهای ترکیه با ارمنستان ،تجار ترکیه ای از طریق مرزهای گرجستان با ارمنستان سالانه قریب بیش از یکصدو بیست میلیون دلار کال به این کشور صادر می کنند) به دلیل فشارهای افرطیون داخلی در دو موضوع نسل کشی ادعائی ارامنه به دست ترکیه عثمانی و قره باغ واراضی اشغالی آذربایجان از سوی ارمنستان ، دارای مواضع سرسختانه ای می باشد چرا که این دو موضوع در طول دودهه پس از فروپاشی شوروی واستقلال ارمنستان همواره از مولفه های موثر در جابجائی قدرت در این کشور محسوب می شود ودرهمین راستا عوامل خارجی من جمله روسیه ،امریکا واتحادیه اروپا در سرنوشت دولتها در ارمنستان و تحولات داخلی وخارجی این کشور ایفاگر نقشهای قابل توجه بوده اند।
در شرایط کنونی این اقدام ایروان سبب خواهد شد که آنکارا حمایت خود را از آذربایجان افزایش دهد بویژه آنکه باکو در قضیه تصویب نسل کشی ارامنه در کمیته روابط خارجی آمریکا وپارلمان سوئیس سرسختانه از ترکیه حمایت نمود।
در این شرایط که باکو وآنکارا در رابطه با آمریکا و اتحادیه اروپا با ابهامات بیشتری مواجه شده اند ودر مواضع خود از آنها ،پیرامون برخی مسائل مورد علاقه رویکردی انتقادی لختیار نموده اند ،؛بنظر می رسد تهران باید از این فرصت بهره جسته و در جهت افزایش نقش منطقه ای خود انرژی بیشتری مصرف دارد।بویژه آنکه تهران بیشتر از دو کشور همسایه با 5بعلاوه یک دارای چالشهای اساسی می باشد।
ازمنظر مناسبات ایروان _آنکارا با نگرش به شرایط کنونی ،بنظر می رسد روابط این دو از چشم انداز مثبتی برخوردار نیست و برگزاری مراسم بیست وچهارم آوریل از سوی ارمنستان وارامنه مقیم آمریکا ،فرانسه ،لبنان ،ایران و... سایه ای دیگر بر فضای روابط این دوکشور خواهد افکند।

افزایش تنش هسته ای ایران با آمریکا وپنج کشور

افزایش تنش هسته ای ایران با آمریکا و پنج کشور

صا لحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد که ایران به شرط ارائه تضمین ،آماده مبادله سوخت در کشور سوم می باشد।این درحالی است که سخنگوی وزارت خارجه ایران چندروز پیش گفته بود مبادله سوخت باید در ایران انجام شود।همزمان با این اظهارات اخبار متناقضی در خصوص توانمدیهای ایران در زمینه غنی سازی 20درصدی اورانیوم ومسائل هسته ای و نظامی منتشر شد।برخی از مقامات وکارشناسان آمریکائی به توانئی های نظامی وهسته ای ایران با دیده تردید نگریسته وادعاهای تهران بلوف ارزیابی کردند।اما وزارت دفاع آمریکا درگزارشی تکراری به موضوعی جدید اشاره نمود وخبر ازادامه تلاشهای هسته ای تهران در عرصه نظامی واحتمال دستیابی ایران به بمب اتمی پس از یکسال داد।
نکته حائز اهمیت ایتکه تمایل تهران به انجام مبادله سوخت ،پس از گرایش روسیه وتقریبا چین به تشدید تحریمها علیه ایران درکنار سایر اعضای 5بعلاوه1و تهدید تلویحی اتمی باراک اوباما علیه ایران وکره شمالی صورت گرفت ।در همین اثنا خبر از ارسال نامه ای از سوی رئیس دولت دهم ج।ا।ایران به اوباما رئیس جمهور آمریکا منتشر گردید وکاخ سفید اعلام کرد به این پاسخی نخواهدداد।(همانگونه که جورج بوش پسر در دوره زمامداری خود درکاخ سفید به نامه رئیس دولت نهم تیران ،پاسخ نداده بود।)
قابل تامل تر اینکه جوزف بایدن پس از ابراز تمایل تهران مبنی بر مبادله سوخت اتمی ،روز گذشته (پنجشنبه 2اردیبهشت89)
در مصاحبه با شبکه تلویزیونی ای ।بی ।سی با اعلام اینکه چین نیز با تحریمهای ایران موافقت خواهدکردگفت:جهان برای اولین بار است که در واکنش خود به خلاف کاریهای ج।ا।ایران درمورد برنامه هسته ای آن کشور جبهه واحدی اتخاذ می کند।وی همچنین گفت:اسرائیل موافقت کرده است که پیش از حمله نظامی به ایران صبر کند ومنتظر نتایج تاثیر احتمالی تحریمهای جدید علیه ایران باشد।بایدن همچنین اعلام کرده است که انتظار دارد از ماه آینده سازمان ملل متحد دور جدیدی از تحریمها علیه ایران را به دلیل بی اعتنائی این کشور به درخواستهای بین المللی در مورد برنامه اتمی خویش وضع کند।।قابل توجه است که این اظهارات معاون رئیس جمهور آمریکا در شرایطی صورت گرفت که نیروی دریائی سپاه پاسداران مانور موسوم به پیامبر اعظم پنج را در آبهای خلیج فارس برگزار می کرد ।این مانور نظامی هم پس از تهدید اتمی ایران از سوی اوباما که اخیرا صورت گرفت انجام شد।
لازم به ذکراست که براساس گزارش پنتا گون (وزارت دفاع آمریکا )بودجه نظامی سالانه ایران 9میلیارد و600میلیون دلار است که این رقم فقط 2درصد بودجه نظامی آمریکا ست।।همچنین کل بودجه سالانه روسیه کمتر یا برابر با بودجه نظامی آمریکا می باشد।
برپایه اطلاعات موجود خبری که از مانع مختلف خبری بدست می آید بنظر می رسد تصویب تحریمهای جدید علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل از احتمال زیادی برخوردار است।اما حمله نظامی تمام عیار به ایران به دلیل محاسبه زیان های حاصله برا ی آمریکا و شرکایش فبعید بنظر می رسد ।درعین حال احتمال هجوم نظامی مقطعی به مواضع حساس هسته ای ونظامی ایران با استفاده از تجهیزات جدید وبدون حمله زمینی به عنوان آخرین گزینه از سوی آمریکا را نباید از نظر دور داشت ।بدیهی است با روندی که شاهد یم واشنگتن برای هر گونه اقدامی ا ز این دست تلاش خواهد نمود مجوز شورای امنیت سازمان ملل را دریافت نماید।
در خاتمه ذکر این نکته تکراری شاید معطوف به توجه باشد که دیپلماسی شکار فرصتهاست نه از دست دادن آن ।ومولفه های قدرت در هرکشور فقط نظامی وهسته ای نیست بلکه وحدت ملی ،دیپلماسی قوی ،قدرت اقتصادی ،توامندیهای فرهنگی و॥نیز می باشد।واز همین رهگذر است که بر توسعه همه جانبه در کشورها تاکید می شود.

۲.۲.۸۹

واکنش کند وزرات خارجه ایران به اظهارات تند وزیر خارجه امارات متحده عربی

شیخ عبدالله زاید آل نهیان وزیر خارجه امارات متحده عربی طی اظهاراتی درمجلس مشورتی این کشور،کنترل ایران بر سه جزیره تنب بزرگ ،تنب کوچک وابوموسی را به اقدام اسرائیل در اشغال سرزمینهای فلسطینی تشبیه و آنرا یک اشغال شرم آور توصیف کرد>سخنگوی وزارت خارجه ایران با ابراز تعجب ازاظهارات وزير خارجه امارات ،آن را نسنجيده و غير واقعي خواندو اضافه کرد سه جزيره همواره متعلق به ايران بوده و خواهد بود و اين گونه اظهارات هيچ کمکي به حل سوء تفاهم احتمالي پيرامون ترتيبات اجرايي در ابوموسي نخواهد کرد.
وي افزود: رفع سوء تفاهم پيرامون ترتيبات اجرايي در ابوموسي فقط از طريق گفت‌و‌گوهاي دو جانبه و به دور از جار و جنجال هاي تبليغاتي قابل حل است و جمهوري اسلامي ايران همواره آمادگي خويش را جهت مذاکره دو جانبه پيرامون اين امر اعلام داشته است.
وی با اظهار تاسف از بخشي از اظهارات وزير امور خارجه امارات در ارتباط با رژيم صهيونيستي آن را سوال برانگيز خواند و تاکيد کرد: چنين اظهاراتي تنها باعث انحراف افکار عمومي جهان و بويژه مسلمانان از جنايات اين رژيم در سرزمين هاي اشغالي خواهد شد و سناريوي تبليغاتي رزيم نامشروع اسراييل را قوت مي بخشد.
سخنگوی وزارت خارجه تاکیدکرد : جمهوري اسلامي ايران همواره بدنبال همگرايي منطقه اي بوده و همکاري و مشارکت همه کشور هاي منطقه را لازمه داشتن منطقه اي امن و با ثبات و خنثي کننده توطئه هاي دشمنان اسلام مي داند.
ادعای امارات بر جزایر سه گانه در طول سه دهه گذشته به کرات ودر مجامع مختلف تکرار شده وهمواره در بیانیه های پایانی نشست وزرای خارجه وسران سازمان همکاری کشورهای خلیج فارس بر تعلق جزایر سه گانه به امارات تاکید شده است .این ادعای واهی از سوی اتحادیه عرب نیز مورد حمایت واقع شده است ابوطبی همچنین در چندین نوبت خواستار ارجاع موضوع به دادگاههای بین المللی شده است. تهران نیز همواره بر تعلق جزایر سه گانه به ایران تاکید نموده وخواستار مذاکره دوجانبه برای روشن شدن ذهن ابوظبی شده است >علیرغم این کنش وواکنش ها، امارات کماکان برادعای خود به صور مختلف تاکید می نماید.
آنچه این بار بیشتر قابل توجه وتامل است نوع ادبیات بکار برده شده از سوی وزیر خارجه امارات است که در نوع خود بی نظیر یا حداقل کم نظیر است.این اظهارات در شرایطی صورت گرفته است که ایران تلویحا از سوی باراک اوباما به تهاجم اتمی تهدید شده و با تلاش گروه شش احتمال مطرح شدن تشدید تحریمهای ایران درشورای امنیت سازمان ملل متحد افزایش یافته است.
واکنش کند سخنگوی وزات خارجه ایران در مقابل موضع تند وزیر خارجه امارات آنهم در وضعیتی که تهران مواضع بسیار تندی در برابر اظهارات کند برخی کشورهای غربی اتخاذ میکند قابل تامل است و ضرب المثل معروف <بعضی مواقع از سوراخ سوزن وارد می شوند اما در برخی مواقع از در دروازه هم داخل نمی شوند .>رادر ذهن تداعی می کند.این مقام اماراتی تلویحا خواسته است ایران را اشغالگر معرفی کند و از این رهگذر حمایتهای ایران را از فلسطینیان زیر سوال برده و در افکار عمومی عرب چنین تداعی نماید مگر اشغالگر می تواند مدعی حمایت از سرزمین کسانی که اشغال شده است باشد؟؟

۱.۲.۸۹

جهاد اکبر آصف علی زرداری رئیس جمهور پاکستان

روز دوشنبه سی ام فروردین ماه هشتادونه، زرداری همسر شهیده فقید خانم بی نظیر بوتو رهبر حزب مردم ونخست وزیر اسبق پاکستان هیجدهمین متمم قانون اساسی را توشیح کرد و براساس آن از قدرت خود بعنوان رئیس جمهور کاست واختیار انحلال مجلس وعزل نخست وزیر را از خود سلب نمود।این متتم ازسوی مجاس سنا ونمایندگان قوه مققننه پاکستان با چراغ سبز زرداری به تصویب رسیده بود.
به موجب این متمم اختیارات کلیدی به دفتر نخست وزیر محول شده است।زرداری با این تصمیم تاریخی که با اتکاء به اراده ای قوی وبینشی وسیع صورت گرفته ،نام خویش وحزب مردم را که رهبر آن نیز است در تاریخ پاکستان به ثبت رساند।و شاید هم به وصیت همسرفقیدش بی نظیر بوتو که شهیده راه مردمسالاری در پاکستان محسوب می شود عمل کرد وبعنوان یک رهبر حزب ،رئیس جمهور وهمسر وفادار چهره ای ماندگار در تاریخ جهان شد وبا این اقدام خود در معرض افکار عمومی محبوبتر گشته و اگر حرف وحدیثهائی هم قبل از دوران ریاست جمهوریش مبنی برفساد مالی مطرح بود به حاشیه رانده شد।।।مزید بر اینها موقعیت سیاسی خود وحزبش را بیش از پیش تثبیت نمود।।ازمنظر اسلامی نیز زرداری با این مبارزه با نفس وجهاداکبر خودرا تسلیم معبودش ،خالق هستی کرده ونشان داد که با گذشتن از امور دنیوی گذرا می توان به ملت خویش خدمت وخداوند را از خود راضی و آخرت را بیمه کرد.
این تصمیم واقدام تاریخی زرداری از نادر اقدامات در کشورهای توسه نیافته یا در حال توسعه در جهان محسوب می شود ودر صورت مدیریت صحیح سیاستمداران ومقامات مسئول این کشور در توسعه فرایند دموکراسی وتحکیم آن ،ثمرات بسیاری را در آینده نصیب ملت پاکستان خواهد کرد.
این حادثه تاریخی را باید به ملت مسلمان کشور همسایه، پاکستان و آقای آصف علی زرداری وحزب مردم پاکستان تبریک گفت پاکستان باید تاریخ توشیح این متمم قانون اساسی را بعنوان یکی از روزهای ملی به ثبت رساند وهرسال در این روز، مردم جشنی ملی برپا کنند.

آیا تاثیر ابزار دموکراتیک بیشتر از سیستم حزبی نیست ؟

روز پنجشنبه گذشته 26فروردین ،شبکه تلویزیونی اسکای نیوز انگلستان مناظره ای را میان رهبران احزاب مهم این کشور برگزار نمود।دران مناظره که براون رهبر حزب کارگر ،کامرون رهبر حزب محافظه کار و نیک کلگ رهیر حزب چپ میانه لیبرال دموکرات شرکت نموده بودند ،پس از انجا م مناظره برخی مطبوعات مهم وموسسات نظرسنجی در خصوص میزان موفقیت سه رقیب مناظره کننده نظر سنجی در سطوح مختلف مردم انجام دادند।।
نتایجی که که اعلام شده حاکی از آن است که میزان محبوبیت نیک کلگ رهبر حزب لیبرال دموکرات در طول 6روز گذشته ،بصورت ناباورانه در حال افزایش است ।بگونه ای که وی در نظر سنجی ها به رتبه دوم پس از کامرون رسیده است وحزب حاکم رتبه سوم را از آن خود کرده است।।
چه اتفاقی رخ داد که پس از یک مناظره کوتاه مدت فردی که در انگلستان چندان شناخته شده نبود وحزبش همواره در چارچوب سیستم دوحزبی منظبط از سوی احزاب محافظه کار وکارگر به کناری گذاشته می شد ،یکباره و ظرف 6روز با افزایش محبوبیت به 32درصد در جایگاه دوم نظرسنجی قرارگرفت।لابد در لندن هم جنگ نرمی !!صورت گرفته وانقلاب مخملی درراه است।!!؟
از این حادثه می توان دریافت که اولا دموکراسی های غربی هم از لحاظ ابزار دموکراسی ،علیرغم اینکه دارای پتانسیلهای فراوانی هستند ،هنوز از این توانمندیها استفاده کامل نکرده اند ،تا آنجا که با انجام یک مناظره تلویزیونی فنتایج باورنکردنی حاصل می گردد।
افزایش تکنولوژی ارتباطات در عصر فرا صنعتی حتی نقش احزاب را کمرنگ کرده است ،چه بسا شاید اگر نیک کلگ به عنوان یک سیاستمدار وبدون آنکه وابستگی حزبی داشته باشد در این مناظره شرکت می کرد باز هم غالب مناظره می شد।
ازاین رو از نتیجه این مناظره می توان دریافت که در میان مردم انگستان افراد بسیاری وجوددارند که اگر به عنوان یک تبعه انگلیس در مناظره ها حضور یابند بتوانند بر رهبران حزبی غالب شوند।
برداشت دیگری که ازنتیجه این مناظره حاصل می شود این است هنوز شایسته سالاری در کشورهای پیشرفته مدعی دموکراسی به معنی اخص کلمه محقق نشده است।چراکه این نوع دمکراسی ها بصورت هدایت شده سبب دست به دست شدن قدرت در میان عمدتا دوحزب شده ومانع از حضور شایسته ترین انسانها در عرصه های مختلف سیاسی و... گردیده است।
بنظر می رسد که وقت آن رسیده است که همه دولتها وکشورها این امکان را فراهم آورند که هرشخصی در هرکشوری بتواند با استفاده از تلویزیون نظرات خود را به هموطنان خود وحتی آحاد ملتها منعکس نماید ود عرصه داخلی وخارجی شناخته شود تا مردم در زمان مورد نظر بتوانند انتخاب صحیح خودرا بنمایند।بدیهی است در غیر اینصورت نمی توان سخن از دموکراسی واقعی به میان آورد ।البته باید تاکید شود که امکانات زسانه ای لزوما باید بطور مساوی توزیع شود تا برای همه شایسته فرصت ابراز نظر ومعرفی مهیا گردد।
بدیهی است تا زملنی که این وضعیت محقق نشده است ،شاهد دموکراسی سلسله مراتبی در جهان خواهیم بود که حداکثر مرتبه آن خیلی خوب خواهد بود ومرتبه عالی موکول به ظهور فضائی است که پیشتر نوشته شد।بدیهی است دموکراسی غربی وبرخی کشورهای آسیائی ماندد ژاپن وهند علیرغم همه نقاط ضعف وقوتشان از مرتبه ای بالاتر از دموکراسی در کشورهای درحال توسعه یا توسعه نیافته برخوردارند।وهمین।وضعیت پلی از دموکراسی هدایت شده به دموکراسی فراگیر عهد فراصنعتی می باشد।॥شاید کشورهای درحال توسعه همانگونه که بدون گذر از پل مدرنیسم به برخی خیابانهای پست مدرنیسم و متعاقبا بدون عبور از پل پست مدرنیسم به برخی کوچه های عهد جهانی شده وفراصنعتی رسیدند بتوانند در عرصه دموکراسی نیز بدون عبور از پل دموکراسی هدایت شده به برخی میدانهای دموکراسی فراگیر برسند।

۳۱.۱.۸۹

پیشنهاد ایران وچالشهای حل بحران قره باغ

به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری ترند جمهوری آذربایجان ،الخان پالوخ‌اف سخنگوی وزارت خارجه آذربایجان گفته است :< كه ایران به‌عنوان کشور همسایه آذربایجان و ارمنستان دارای مکانیسم‌هایی برای تأثیر مثبت بر حل و فصل زودهنگام مناقشه بين اين دو كشور درباره قره‌باغ کوهستانی است وکشوری است که در روند مذاکرات حل و فصل این مناقشه شرکت و از تمامیت ارضی آذربایجان حمایت کرده است.>
بنا بر اين گزارش، «منوچهر متکی»، وزیر خارجه ایران پيش از اين ایران ودر جریان یک کنفرانس مطبوعاتی گفته بود: «ایران برای میانجی‌گری بین ارمنستان و آذربایجان در رابطه با حل مناقشه قره‌باغ کوهستانی پیشنهادی ارائه کرده است و در این رابطه قصد برگزاری نشست سه جانبه وزرای خارجه در تهران را دارد>>به گفته متکی، آذربايجان به اين پيشنهاد پاسخ مثبت داده و تهران منتظر پاسخ ارمنستان به اين پيشنهاد است. وی ضمن تاکید بر ضرورت حل این مناقشه از طریق مذاکرات صلح آمیز،خاطر نموده كه ایران تمام تلاش خود را براي حل این مناقشه انجام خواهد داد. نشان
مناقشه ميان ‌ارمنستان و آذربایجان در سال 1988 ميلادي به‌علت ادعای ارضی ارمنستان به خاک آذربایجان آغاز شد. در پی حملات ارمنستان به آذربایجان از سال 1993 ميلادي 20 درصد از سرزمین‌های متعلق به آذربایجان، یعنی قره‌باغ کوهستانی همراه با هفت شهر و ناحیه دیگر اطراف آن همچنان تحت اشغال ارتش ارمنستان است و تاكنون به چهار قطعنامه صادر شده توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد آزادی اراضی اشغالی آذربایجان از سوی ارمنستان نیز عمل نشده و تلاشهای با صطلاح دیپلماتیک گروه مینسک که از سوی سازمان امنیت وهمکاری اروپا مامور حل این مناقشه شده است، ظرف قریب دودهه اخیر به نتیجه ای نینجامیده است.
مزید بر همه این تحرکات ،تلاشهای میانجی گرانه تهران در مراحل آغازین شروع بحران که منجر به نشست سه جانبه سران وقت سه کشور ایران ،آذربایجان وارمنستان( هاشمی رفسنجانی ،یعقوب محمداف کفیل ریاست جمهوری آذربایجان و لئون تر پطرسیان رئیس جمهور ارمنستان ) در اردیبهشت 1371 در تهران گردید وحتی بیانیه ای در راستای چگونگی حل بحران به امضای سه کشور رسید ،منجر به حل بحران قره باغ نشدو همزمان با هماهنگی روسیه و برخی از عوامل این کشور که در دولت وقت آذربایجان نفوذ کرده بودند شهر تاریخی شوشا به تصرف !!ارامنه در آمد ،(شوشا موقعیتی استراتژیک دارد ومنطقه ای کوهستانی مشرف به خان کندی مرکز قره باغ است) مخالفین دولت وقت باکو با تبلیغات رسانه های منفی ،ایران را در اشغال شوشا مقصر دانستند .این در حالی بود که ارمنی ها گفتند آذریها شوشا را درسینی طلائی به آنها هدیه کردند.در واقع شوشا بدون مقاومت آذربایجان از سوی ارمنیها اشغال شده بود.اوپوزیسیون آذربایجان ودر راس آنها جبهه خلق از این مقوله به عنوان اهرمی برای تحریک احساسات مردم بهره برد و طی یک انتخابات احساسی به قدرت رسید که بیش از یکسال دوام نیاورد (خرداد 1371 الی خرداد 1372)
اما پشت پرده تصرف شوشا همزمان با نشست تهران از حیث ریشه های بحران قره باغ مهمتر از اشغال این شهر وسایر شهرهای تصرف شده می باشد، چراکه اگر این مهم درک نشود نمی توان ارزیابی دقیقی نسبت به آینده حل بحران واقدامات میانجی گرانه از سوی ایران وسایر نهادها وکشورها نمود.
مسکو در دوره تزاریسم و باصطلاح کمونیسم بذر اختلاف را افکنده وبا حائل قرار دادن سرزمینهای آذربایجان وارمنستان در داخل اراضی آنها و جابجائی های قومی زمینه این تنش را در راستای سیاستهای سلطه طلبانه خود فراهم نموده بود.
همزمان با به صدا در آمدن صدای شکستن استخوانهای حکومت دیوار آهنین که با به قدرت رسیدن گورباچف شروع شد ومنجر به سقوط ابر قدرت شرق وپایان جنگ سرد ونظام دوقطبی در جهان در سال 1991گردید، ارامنه که در ساختار شوروی سابق نفوذ بسیاری داشتند با همدستی برخی کرملین نشینان ،مراحل اولیه بحران قره باغ را در سال 1988 در حوزه نرم افزاری آغاز و در سالهای 1990و1991 تا 1992 وارد حوزه سخت افزاری یعنی حمله نظامی و تصرف واخراج آذریها و آواره نمودن آنها وتخریب آثار تاریخی در شهرهای مختلف اشغال شده نمودند.
با نگاه به کم وکیف بحران قره باغ بمنظور تحلیل صحیح موضوع سوالاتی به ذهن خطور می نماید وپاسخهائی باید برای آنها یافت. یک سوال این است که آیا ارمنی ها به تنهائی20 درصد خاک آذربایجان را اشغال کردند ؟آیا اساسا چنین تصوری ممکن است ؟بدیهی است که ارمنی ها بدون خواست وکمک روسیه نمی توانستند به این اقدام مبادرت نمایند.
روسیه به دلیل اینکه آذربایجان در دوره حاکمیت جبهه خلق در راستای واگرائی از این کشور قدم برداشته بود تا بدانجا که در اتحادیه کشورهای مستقل مشترک المنافع نیز درخواست عضویت ننموده بود و ارتش روسیه را از خاک خود بیرون رانده بود تلاش نمود به تمامیت ارضی آذربایجان خدشه وارد نماید وکمک به ارامنه برای تصرف قره باغ وهفت شهر پیرامون آن بهترین گزینه بود .عصبانیت مسکو از باکو به قدری بود که حتی در سال اول به قدرت رسیدن مرحوم حیدر علیف نیز به اشغال چند شهر،علیرغم تلاش حیدر علیف برای عضویت در اتحادیه مشترک المنافع ونزدیکی به مسکو ادامه داده بود.لازم به ذکر است که ارتش چهاردهم قفقاز شوروی سابق در ارمنستان مستقر بود واکنون نیز ادامه دارد وبخش عمده ای از ادوات ونیروهای نظامی روسیه که از گرجستان اخراج شدند نیز درارمنستان مستقر است ومزید بر آن ایروان قراداد 20ساله نظامی با مسکو در خصوص استقرار پایگاه نظامی امریکا در ارمنستان امضا نموده است ودرحال حاضر نیز مرزهای این کشور با ایران ،گرجستان ،ترکیه وآذربایجان عمدتا توسط نیروهای نظامی روسیه حفاظت می شود.
از سوی دیگر با توجه به واگرائی گرجستان در دوره میخائیل ساکاشویلی از روسیه و پی گیری سیاست نزدیکی بیشتر جمهوری آذربایجان به غرب ،مسکو که قفقفازجنوبی را حیات خلوت خود می داند وبا این دوکشور دارای مرز زمینی است دچار آشفتگی شد واز آنجا که روسیه با ارمنستان دارای مرز زمینی نیست و از سوی دیگر به دلیل درگیری ارمنستان با آذربایجان و انسداد مرزهای این دوکشور ، باید از طریق گرجستان با این کشور ارتباطات استراتژیک نظامی ،انرژتیک وحمل ونقلی برقرار نماید سعی نمود در گرجستان نفوذ بیشتری کسب نماید ،اما با مقاومت گرجستان روبرو شد تا آنجا که با گرجستان وارد جنگ شد وآوستیای شمال وآبخازیا را بعنوان کشور مستقل به تنهائی به رسمیت شناخت که از سوی جامعه جهانی مورد نکوهش قرار گرفت ،مسکو در حالی این اقدام را انجام داد که قریب دو ده است که با اقدامات نظامی خود در مقابل استقلال خواهی نسبی ، جمهوریهای خود مختار مسلمان در قفقاز شمالی بویژه چچن ،اینگوش وداغستان ممانعت ایجاد میکند .این در حالیست که به لحاظ مولفه های کشوربودن اعم از جمعیت ،سرزمین ،دین وزبان و... دارای شرایط لازم هستند.
دیگر سوال این است که چرا اقدامات ایران در اردیبهشت سال 1371 در راستای حل بحران قره باغ به نتیجه نرسید ؟تا بدانجا که حتی مهر بیانیه تهران خشک نشده بود که شوشا به تصرف ارامنه در آمد.با نگرش به تحرکات تاریخی روسها در قفقاز و بازیهای آنها در دوره پس از فروپاشی شوروی پاسخ روشن است.روسها علیرغم اینکه از سوی تهران برای نشست مذاکرات صلح دعوت شده بودند شرکت نکرده اند وبا هماهنگی با عوامل خود در باکو وایروان باعث سقوط شوشا شدند وباین صورت نطفه میانجی گری تهران در جهت حل بحران قره باغ منعقد نشد.
پس از آتش بس سال 1994 وتاکید بر تقویت تلاشهای باصطلاح گروه مینسک سازمان امنیت وهمکاری اروپا برای حل این مناقشه اساسا ایران از فرایند صلح قره باغ به کناری گذاشته شد (البته تهران صرفا بصورت دوجانبه با مقامات آذری وارمنی در خصوص آخرین وضعیت قره باغ ومناطق اشغالی آذربایجان مذاکرات متناوبی داشته ودارد اما بصورت مستقیم تاثیری در روند مذاکرات نداشته است ودر مقطعی هم نماینده ایران با سران گروه مینسک متشکل از روسیه ،فرانسه وآمریکا دیدار نموده وآنها صرفا در خصوص اینکه اقداماتشان در راستای حل این مناقشه به زیان ایران نیست توضیحاتی داده اند.)
در طول قریب بیست سال گذشته اسا سا نه روسیه ونه گروه مینسک به ایران اجازه نداده اند که در روند حل این منافشه مداخله نماید .آنها به بهانه اینکه ایران عضو گروه مینسک نیست ونمی تواند وارد فرایند مذاکرات صلح قره باغ شود مانع از تلاشهای ایران در این راستا شده اند.
حال سوال دیگری مطرح می شود که آیا گروه مینسک خود تا کنون توانسته اقدامی موثر برای حل مناقشه قره باغ نماید؟پاسخ بدون تامل منفی است .نه تنها اقدامی نشده بلکه موقعیت اشغا لگر تقویت شده است و به ظن این بنده اگر آذربایجان دارای نفت وگاز وموقعیت استراتژیک نبود ممکن بود کشورهای عضو گروه مینسک وغرب در کلام هم از باکو حمایت نسبی نمی کردند وارمنیها برخی از شهرها را به خاک خود ضمیمه می کردند و آذربا یجان مسلمان وجهان اسلام هم شاهد حمایت یا سکوت غرب در خصوص این اقدام ارامنه می شدند!
سوال دیگری به ذهن می آید وآن اینکه ،آیا می شود تصور کرد که سه کشور غیر مسلمان که سابقه سلطه گری آنها درطول تاریخ واضح است واکنون نیز بصورت نیم بند تداوم دارد مشکل ارضی یک کشور مسلمان را بصورت عادلانه حل می کنند؟
همان کشورهائی که ترکیه را عمدتا به دلیل مسلمان بودن ملتش به بهانه های واهی برای عضویت در اتحادیه اروپا نمی پذیرند ،همانها اراضی تصرف شده آذربایجان را به این ملت برنمی گردانند.واز این بحران به عنوان یک اهرم وکارت بازی برای نفوذ در آذربایجان وارمنستان وبالمآل در منطقه بهره می برند.وانگهی آیا می توان از مسکو این انتظار را داشت که در جهت بازگرداندن اراضی تصرف شده آذربایجان اقدامی نماید درحالیکه خود در اشغال آنها به ارامنه کمک وافری نموده است.؟
با نگاه به مختصر مطالب فوق می توان گفت که محتمل است نشست پیشنهادی وزیر خارجه ایران مبنی بربرپائی اجلاس وزرای خارجه ایران ،آذربایجان وارمنستان درتهران اساسا محقق نشود.بدیهی است حتی در صورت برگزاری نتیجه مثبتی به دنبال نخواهد داشت .
موضع سخنگوی وزارت خارجه آذربایجان مبنی بر اینکه ایران می تواند تاثیر گذار باشد واسباب ومکانیزمهای این تاثیر را دارد، صرفا به تلاش ایران در جهت اعمال فشار به ارمنستان با استفاده از پتانسیلهای ژئو اکومنیک معطوف است که تا کنون این اقدام از سوی تهران صورت نپذیرفته وبعید است که صورت پذیرد .
بطور حتم منظور سخنگوی وزارت خارجه اذربایجان این نیست که تهران وارد فرایند مذاکراتی گروه مینسک شود چرا که این پیشنهاد در حیطه آذربایجان وارمنستان نیست وگروه مینسک بویژه در این شرایط حاکم بر فضای سیاست خارجی ایران در نظام بین الملل چنین پیشنهادی را به تهران نخواهد نمود وبه مصلحت هم نیست که تهران در این راستا پیشقدم شود.

مناسب است وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران به دلایل فوق، راسا وارد مذاکرات با طرفهای آذری وارمنی نشود چرا که همانگونه که مذکور افتاد این نشست یا برگزار نمی شود ودر صورت برگزاری نتیجه ای نخواهد داشت و بیشتربیانگر ضعف ج.ا.ایران می گردد .
در شرایط کنونی وبا توجه به عوامل درونداد وبرونداد در دوکشور درگیر و منطقه قفقاز وبا نگرش به موقعیت کجدارومریز ترکیه در برابر غرب ورژیم صهیونیستی نارضایتی های باکو از اقدامات گروه مینسک وکشورهای غربی که در هفته های اخیر به صراحت وبیشتر نمود دارد،بنظر می رسد اگر تهران با همکاری ترکیه ورایزنی با این کشوروارد فعالیتهای منظقه ای شودوبا دبیر خانه سازمان کنفرانس اسلامی نیز مشورت صورت پذیرد.برگزاری نشستی با حضور دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی ،آذربایجان ،ارمنستان ،ترکیه وایران ودرصورت امکان نماینده ای از سازمان امنیت وهمکاری اروپا وسازمان ملل متحد( در صورت تحقق) اقدامی معطوف به هدف باشد.

۲۵.۱.۸۹

واکنش تهران به سخنان اتمی اوباما

در روزهای اخیر بویژه پس از امضای پیمان جدید واشنگتن -مسکو در خصوص تحدید سلاحهای اتمیوکاهش تعداد کلاهکهای هسته ای در پراگ از سوی روسای دو کشورو در آستانه برگزاری نشست امنیت هسته ای در واشنگتن با حضور سران 47کشور جهان وهمزمان با برپائی آن ،از سوی باراک اوباما ایران وکره شمالی از موضوع عدم تهاجم هسته ای احتمالی امریکا مستثنی شدند ،تهران نیز واکنش های تندی در سطوح مختلف از خود نشان داد واز آن جمله سخن از تسلیم شکایت به سازمان ملل نیز به میان آمد .(هرچند مواضع تهران در قابل قطعنامه های سازمان ملل در سالهای اخیر متناقض بوده ودر مواقعی که به صرفه بوده از قظعنامه های این سازمان حمایت وبه آنها استناد نیز شده است ودر مواقع دیگر انتقادات شدید صورت گرفته است )غافل ازاینکه در صورت شکایت ایران از آمریکا به دلیل تهدید هسته ای ایران، نتیجه ای در پی نخواهد داشت و شورای امنیتی فهرستی از عدم اجرای قطعنامه هایی که در خصوص برنامه هسته ای ایران ومسائل حقوق بشر و..درایران می توانند اشاره نمایند واز ایران بخواهند که اگر منتظر نتیجه ای از سازمان مل در مورد شکایت احتمالی خود است ابتدا بهتر است قطعنامه های پیشین را به اجرا در آورد.
در میان واکنشهائی که نسبت به تهدید هسته ای اوباما از سوی مقامات ج.ا.ایران صورت گرفت اظهارات رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ج.ا.ایران تعجب مرا برانگیخت بویژه آنکه وی یک مقام نظامی است وباید کارشناسانه تر و دقیق تر سخن بگوید (هرچند که در بسیاری زمینه ها در کشور ظرف 5سال اخیر نظرات و تصمیمات کارشناسی شده کمتر به چشم می خورد ))
این مقام نظامی گفه بود:<اگر آمریکا تهدید جدی واقدامی علیه ایران انجام دهد ،هیچ یک از سربازان آمریکا که در منطقه حاضر شده اند به آمریکا بر نخواهن گشت.> باید در برابر این اظهارات گفت ،در صورت حمله آمریکا به ایران که بعید است صورت گیرد این حمله توسط سربازان آمریکائی صورت نخواهد گرفت واساسا در جنگ نا متقارن وغیر متعارف که با بهر گیری از تکنوژیهای روز صورت می گیرد تهاجم با سلاحهای الکترونیک وموشکهای هدایت شونده و هواپیماهای بدون خلبان و... محقق می شود و با استفاده از موشکهای ضد موشک به ضد حمله ها پاسخ داده می شود .بویژه آنکه آمریکا از تهاجم نظامی به افغانستان وعراق درس عبرتی اساسی آموخته وهرگز تهاجمی مشابه آنچه که به این دوکشور صورت داد ،انجام نخواهد داد.ضمن اینکه افکار عمومی دنیا ومردم آمریکا نیز تهاجم مجدد این چنینی را برنخواهند تابید
البته با نگرش به اوضاع کنونی آمریکا وجهان حمله همه جانبه به ایران قطعا صورت نخواهد گرفت اما حمله موردی ومقطعی با استفاده از تجهیزات پیشرفته به اماکن هسته ای ونظامی بعنوان آخرین گزینه مد نظر آمریکا وبرخی کشورهای غربی قراردارد .برای چنین اقدامی واشنگتن در صدد ایجاد ائتلاف بین المللی نیز خواهد بود.

۲۲.۱.۸۹

مسکو همراه با تشدید تحریمهای ایران

همانگونه که اینجانب نیز به نوبه خود پیش بینی کرده بودم ودر چند نوبت درهمین وبلاگ به آن پرداخته بودم ،اوباما ومددودف به توافق رسیدند تا تحریمهای ایران تشدید شود ।بدیهی است برای کسانی که حتی اندکی با مقوله منافع ملی وتئوریهای روابط بین الملل آشنائی دارند رفتارهای متناقض روسیه در قبال ایران قابل پیش بینی است ।مسکو همواره با اخذ امتیازات از غرب ،بویژه آمریکا در راستای تامین منافع خود گام برمی دارد.البته در همراهی با تحریم احتمالی ایران مددودف منتی هم برگردن ملات ایران گذاشته وگفته است که با تحریمهائی که مردم ایران را دچار مشکل کند مخالف است।حرفهای مشابهی را هم غربیها همواره برزبان جاری ساخته اند اما این سخنان ژستی بیش نیست।
اینکه در ایران برخی از مسئولین به راحتی می گویند تحریمها تاثیری برایران ندارد گزافه گوئیست چرا که پرواضح است تحریمها تاثیر منفی بر امور اقتصادی ،صنعتی و... دارد وقطعا سرعت توسعه را کاهش ،هزینههای توسعه را افزایش داده ودر بسیلری از موارد نیز منجربه ماندگی تکنولوژیکی کشور و عدم نیل به توسعه همه جانبه کشور می گردد ونسل فعلی وآتی ایران را دچار مشکلات فزاینده ای می کند.

آخرین مطالب وبلاگ