۹.۴.۸۹
تحلیلی بر شروط تهران برای تدوام مذاکرات هستهای
بخشی از سوالات و پاسخها به مسئله فعالیتهای هستهای ایران و واکنشهای اخیر بینالمللی نسبت به آن و چگونگی عکس العملهای آتی تهران در برابر اقدامات و تحرکات و مواضع برخی کشورهای و نهادهای بینالمللی معطوف بود .
در این یادداشت به مواردی که از سوی رئیس دولت دهم مطرح شد و ارزیابی آنها و نیز واکنشهای احتمالی مخاطبان رئیس دولت به اختصار میپردازم.
ایشان در صحبتهای خود گفت: در حالى که مقامات آمريکايى در حال القاى اين موضوع بودند که بگويند طرف ايرانى حاضر به گفتوگو نيست، اما در جريان مذاکره با مسائلى مواجه شدند(امضای بیانیه سه جانبه تهران در خصوص مبادله اورانیوم با سوخت 20و در صدی ) که انتظار آن را نداشتند.
در واقع بيانيه تهران به خواست آقاى اوباما تهيه شد.(این عبارت برای نخستین بار بود که از سوی ایشان مطرح شد. اولین بار این عبارت از زبان احمد داود اوغلو وزیر خارجه ترکیه زمانی مطرح شد که این کشور با بی اعتنائی به بیانیه تهران تلاش نمود قطعنامه 1929 را شورای امینت به تصویب برساند.) اما به جاى استقبال از آن به سمت صدور قطعنامه رفتند و پس از صدور قطعنامه مجددا گفتند ما خواهان گفتوگو هستيم.
ما اسم اين کار را بىاخلاقى مىگذاريم. به همين دليل ما هم مذاکره را تاپايان مردادماه و نيمه ماه مبارک رمضان عقب میاندازیم و اين جريمهاى است که آنها ادب شوند تا رسم گفتوگو با دولتها را زير پا نگذارند. ما اعلام کرديم آماده تبادل سوخت براساس بيانيه تهران هستيم وفکر نمىکنم لازم باشد چيز ديگرى به اين بيانيه اضافه شود. ما چيزى جز قانون نمىخواهيم. پايه گفتوگوها بيانيه تهران است که بر اساس قانون دوستى و عدالت تنظيم شده است.
اما پيششرطهایى هم برای ادامه مذاکرات با 1+5 داریم:
نظرشان را راجع به بمب اتمى رژيم صهيونيستى اعلام کنند.
بايد بگويند آيا مىخواهند با مقررات انپىتى مذاکره کنند یا نه؟
باید منظور از گفتوگورا تعریف کنند.
باید بگویند آيا با ایران دنبال دوستى هستند يا دشمنى؟
ما ترکيب مذاکره کنندگان را نيز تغيير مىدهيم زيرا 5 کشورى که صاحب امتياز ناعادلانه حق وتو هستند و هيچکس نيز نمىتواند از آنها شکايت کند داراى رابطه ظالمانه و يکطرفه با ساير کشورها هستند.وی افزود به وقتش اسامى کشورهائی را که باید به تر کیب 1+5 باید اضافه شوند را اعلام میکنم .
طرف گفتوگو با ما بايد به طور شفاف نظرات خود را اعلام کند و همانگونه که در برنامه و بسته پيشنهادى ايران آشکارا اعلام شده محور اين مذاکرات مسائل بشرى و دغدغههاى انسانى نيز خواهد بود.
رئیس دولت در این مصاحبه مواردی را نیز در خصوص اظهارات رئیس سازمان سیا در آمریکا مبنی بر برخورداری ایران از اورانیوم غنی شده برای تولید 2 بمب هستهای و احتمال تولید آن تا 2 سال آینده، پیشنهاد کمک ایران به آمریکا در مهار نشت نفت در خلیج مکزیک، برگزاری رفراندوم از سوی آمریکا در این کشور و کشورهائی که آمریکا در آنها پایگاه نظامی دارد مبنی بر پذیرش یا عدم پذیرش آن از سوی مرد آمریکا و کشورها و تحلیل برخی از تحلیلگران در خصوص قطعنامه 1929 اخیر شورای امنیت علیه ایران را بدون اشاره به نام آنها مطرح نمود که ذبلا به نکات مطروحه به اختصار اشاره میگردد:
ما فکر مىکنيم موضوع هستهاى ايران حل شده و در ايران چيزى به عنوان موضوع هستهاى نداريم اما از سوى دشمنان اين موضوع همچنان وجود دارد .
قبلا گفته بودم دولتمردان آمريکايى تاريخ نمىدانند. الان مىگويم آنها جغرافيا هم نمىدانند. زيرا وسعت، جمعيت و ذخاير ايران را نمیدانند.
آمريکايىها به صهيونيستها تعهد دادهاند که عليه ايران کار کنند، ولى چکار مىتوانند بکنند؟ لذا هرچه مىخواهند از اين کاغذها بدهند.
رئيس سازمان سيا براى انحراف اذهان، دشمن فرضى را به جاى دشمن واقعى مطرح کرد. اما از این موضوع غافل ماند که ايرانىها افراد عاقلى هستند و مىدانند که با دو بمب نمىتوان در مقابل 20 هزاربمب کاری کرد. هيچکس نمىتواند از بمب اتمى استفاده کند. مديريت و نگهدارى از اين بمبها بسيارسخت است. بمبهاى اتمى متعلق به دولتهاى عقب افتاده سياسى است. احمقانهترين کار انباشت سلاح هستهاى است آنها مىخواهند شريک جرمى براى خود پيدا کنند و ما مىخواهيم آنها را خلع سلاح کنيم.
برآورد ما اين بود که با يکهزار و 200 کيلوگرم تا 20 سال نيازهاى ما برطرف مىشود اما نمىدانيم چه اصرارى است که موضوع بمب هستهاى را مطرح مىکنند؟ اگر از بمب مىترسند اول بمبهاى خود را خنثى کنند، ممکن است نشت کند.
با برگزارى رفراندوم از مردم آمريکا و مردم کشورهايى که آمريکايىها در آنها پايگاه نظامى دارند میتوان پرسيد که آيا راضى به نگهدارى پايگاهها و بمبهاى آمريکايى در خاک اين کشورها هستند یا خیر ؟
دولتى که نمىتواند يک چاه نفت را مهار کند چطور پايگاههايى در کشورهاى ايتاليا، ژاپن و يا کشورهاى ديگر در اختيار دارد و مىخواهد از آنها صيانت کند؟ با سلاحهاى آمريکايىها در اين پايگاهها بخش اعظمى از بشريت در خطر است.
شرکتهاى نفتى ما و توانمندىهاى عميق و ارزشمندى دارد و وزارت نفت هم اعلام کرده (البته اولین بار سرادری از سپاه در قرار گاه خاتم الانبیا اعلام کزد آماد اده اند در مهار نشت نفت در خلیج مکزیک کمک کنند )است که حاضر است در صورت تمايل آنها همکارى کند و اگر آنها از ما بخواهند، کمک مىکنيم برخى کشورها که در شوراى امنيت عليه ما راى دادند تحت فشار آمريکا هستند اين گروه از کشورها در واقع کشورهاى مستقلى هستند که معتقدند عدالت و احترام در مناسبات جهانى بايد حاکم باشد.
بسيارى معتقدند که اصرار آمريکا براى صدور قطعنامه براى کم کردن تمرکز روى موضوع غزه بوده است . اما اين عمل اثر نداشت و اکنون صدها کشتى در حال حرکت به سوی غزه هستند.
بعضىها هم معتقدند که اصرار آمريکا بر صدور قطعنامه مواجهه با برزيل و ترکيه است اما اشتباه کردند. اتفاقا نشست تهران آغاز حرکتى جديد است و نشان مىدهد که ديگر قطعنامهها با چنگ و دندان اجرايى نمىشود. جبههبندى نوینی از کشورهاى جديد در حال
شکلگيرى است، کشورهاى مستقل و عدالتخواهی که در سالهاى آينده مسير دنيا را تغيير خواهند داد.
با نگرش به سخنان رئیس دولت دهم و شرایط حاکم بر منطقه ونظام بین الملل به نظر میرسد :
1-از پیشنهادهای هفتگانه ایشان ،مواردی که راهبردی و نیازمند به اقدام عملی است از سوی بازیگران مطرح در عرصه بین الملل و صادر کنندگان قطعنامههای چها رگانه شورای امنیت سازمان ملل در خصوص توقف غنی سازی اورانیوم و تصویب کنندگان مصوبات تشدید تحریمها علیه ایران از قبیل اتحادیه اروپا و کنگره وسنای آمریکا پذیرفته نخواهد شد. در خصوص مواردی مانند: بمبهای رژیم صهیونیستی ،بیانیه سه جانبه تهران ، واحتما لا تغییر ترکیب گروه 1+5 نظر تهران وپیشنهاد رئیس دولت باحتمال زیاد تامین نخواهد شد.(البته این احتمال وجوددارد که گروه1+5 ترکیه وبرزیل را به سبب ناخرسندیهای اخیرشان از شورای امنیت به دلیل عدم پذیرش بیانیه تهران که منجر به دادن رای منفی به قطعنامه 1929 شد، بمنظور تالیف قلوب و جذب آنها به سوی خود بپذیرند که به گروه مذکو ر بپیوندند،که در این حال گروه به 3+5 تبدیل خواهد شد.با توجه به عضویت ترکیه وبرزیل در گروه بیست که نشست سران آن طی روزهای گذشته در کشور کانادا برگزار شد و مذاکرات محرمانه ای هم میان اوباما واردوغان صورت گرفت ،بنظر میرسد در صورت ورود این دو کشور به گروه قبلی ،با توجه به سر خوردگی نسبی آنها از عدم موفقیت در پذیرش بیانیه سه جانبه تهران از سوی آژانس انرژی اتمی( و در واقع کشورهای روسیه ، فرانسه وروسیه ،)بنظر میرسد از نقش قابل توجهی به نفع ایران برخوردار نباشند و صرفا در پی تامین منافع خود با بازیگران مطرح ومدعی همکاری نمایند و گاه وبیگاه به نعل ومیخ بکوبند ،آنگونه که روسیه وچین انجام میدهند.
در همین حال نکته ای که میتواند حائز اهمیت باشد این است که وزیر خارجه روسیه روز سه شنبه 8تیر 89 پس از به تعویق انداختن ادامه مذاکرات از وی ایران و گذاشتن شروطی بر آن ،در مصاحبه با خبرگزاری ایتار تاس
خواستار آن شد که روسيه، آمريکا و آژانس با ايران در مورد مبادله سوخت هستهاى براى راکتور پزشکى تهران گفتوگو کنند.این اظهارات میتواند واکنشی از سوی روسیه در خصوص تغییر ترکیب گروه 1+5 باشد.
لاورف که در بيتالمقدس مصاحبه مىکرد، به جزئيات درخواست خود براى مذاکرات اشاره نکرد.
وزیر خارجه روسيه پيش از اين در جريان دیدار با «تزيپى لیونی»، رهبر حزب «ليکود»، گفت: «باید در ارتباط با ایران قانع شده و از این موضوع که برنامه هستهای استوار است چرا که استفاده از روشهاى ديگر غیر قابل قبول و غیرسازنده است.این کشور واقعا صلحآمیز است مطمئن شویم.
وى ادامه داد: «باید بر عملکرد ایران در چارچوب قطعنامه شورای امینت سازمان ملل و مصوبات آژانس انرژی هستهای تاکيد کنيم؛ همچنین باید ایران را به روند مذاکرات برگردانیم..»
محتمل است 1+5 پیشنهاد دهد موضوع ایران در نشست گروه 8 وگروه 20 بصورت رسمیقرار گیرد و از ایران هم بخواهند که در نشست آنها که صرفا به موضوع هستهای ایران اختصاص میدهند شرکت نماید . در میان گروههای 8و20 هم وزنه به نفع آنها وبه زیان ایران سنگینی میکند . تنها برزیل وترکیه هستند که میتوانند قدری به ایران کمک نمایند که صد البته به نتیجه ای نمیرسد.(البته همواره موضوع ایران در این نشستها مرح میشود ودر بیانیه پایانی هم عباراتی علیه ایران درج میگردد) با توجه به چنینی وضعیتی ،تهران باید به دوکار موازی را با دیپلماسی فعال و منطقی به پیش ببرد از یک سو با بازیگران اصلی و نهادهای بینالمللی تماسها ومذاکرات را تداوم بخشد واز سوی دیگر با جهان اسلام و کشورهای نسبتا مستقل در جهان .از این منظر پیشنهاد ابراهیم شاکر رئیس شورای سیاست خارجی مصر مبنی بر تاسیس سازمان همکاریهای هستهای کشورهای اسلامیمیتواند مورد توجه باشد هرچند که کشورهای غیرمتعهد همواره از مواضع ایران تا حدودی حمایت کرده اند اما تاثیر ی بر تصمیمات شورای امینت سازمان ملل و شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمیبه نفع ایران نداشته است.لذا محتمل است سازمان کشورهای اسلامیهم آنگونه که باید در تصمیمات کشورها و نهادها ی مذکور تاثیر برجای نگذارد اما در تنویر افکار عمومیو دولتها ی اسلامینسبت به فعالیتهای هستهای ایران موثر بوده و سبب همکاری بیشتر ایران با این کشورها را دست کم فراهم مینماید.
اما در مورد سایر پیشنهادهای رئیس دولت دهم میتوان گفت با توجه به اینکه مابقی پیشنهادات جنبه سخت افزاری ندارد و صرفا نرم افزاری است باحتمال زیاد گروه 1+5 آنها را پذیرا باشند .چه بسا که بگویند ما همواره با ایران بصئرت شفاف سخن گفته ایم ،منظورمان را از گفتگو به کرات مطرح کرده ایم و همانا در قطغعنامههای شورای امنیت مشخص کرده ایم و محور خواستههای ما توقف غنی سازی اورانیوم از سوی ایران است.همچنین آنها خواهن گفت ما با ملت ایران دوت هستیم و نمیخواهیم دشمن باشیم و استنادمان در گفتگوها به مقررات مندرج در ان .پی .تی میباشد و به همین دلیل آزانس بینالمللی انرژی اتمیرا مرجع رسیدگی کننده به فعالیتهای هستهای ایران پذیرفته ایم و این آزانس است که میگوید نمیتواند غیر نظامیبودن فعالیتهای هستهای ایران را تائید نماید و نیازمند داشتن اطلاعات بیشتر وبازرسیهای فراوان و پاسخ دادن به سوالات متعدد دیگر آژانس از سوی ایران است.
همانگونه که پیشتر گفته شد رئیس دولت ایران مزید بر شروطی که در خصوص ادامه مذاکرات با 1+5 اعلام نمود ،مواردی را نیز که به آنها اشاره شد مطرح کرد که قابل تحلیل و ارزیابی است .بویژه آنکه نکات مطروحه محتملا چگونه از سوی بازیگران مقابل ایران میتواند مورد ارزیابی وتحلیل قرار گیرد؟
بر پایه اظهارات مکرر ایشا ن موضع هستهای ایران پایان یافته است .آیا واقعا این چنین است ؟ ایران دیگر نیازی به تکمیل پروزه هستهای خود ندارد؟اگر چنین است دیگر چه نیازی به اصرار بر ادامه مذاکره و گذاشتن شروط در این خصوص وجو دارد؟ چه حاجتی به بیانیه سه جانبه آنهم در شرایطی که قطعنامه 929 1در شرف صدور بود و تهران به دلیل جلوگیری از آن در امضای بیانیه مذکور تعجیل نمود؟و ....
آیا واقعا دولتمردان آمریکا تاریخ وجغرافیای ایران نمیدانند؟ کشورهای که سالها ایران را تحت سلطه داشت و بر مقدرات و تصمیم گیرندگان ایران تاثیرات فراوان داشت ،چگونه میتواند ایران را نشناسد؟
گفته میشود بیشترین منابع مربوط به تاریخ ایران در کتابخانه کنگره آمریکا قرار دارد و نویسندگان ومورخین از انها بهره برداری مینمایند .اکنون به برکت وجود رایانه و اینتر نت و نرم افزارهای پیشرفته همگان امکان دریافت اطلاعات مربوط به ههمه کشورها را از منافع آمریکائی وغیره دارند.در این شرایط آیا میتوان باور کرد که دولتمردان آمریکائی از تاریخ وجغرافی ایران چیزی نمیدانند؟
آنها میدانند و میدانند که چه اقدامیدر قبال ایران میکنند ،البته احتمال خطا در تصمیات و اقدامات همه دولتها از جمله آمریکا وجود دارد .اگر آنها نمیدانستند نمیتوانستند با کمترین هزینه اجماعث با اکثریت مطلق از کشورهای بازیگر و موثر علیه ایران ایجاد نمایند و اینگونه تهران را به دنبال خود بکشانند تا بیشترین وقت خود را به مسائل و مشکلاتی که برای ایران ایجاد کرده اند اختصاص دهد.نمونه بارز آن این است که رئیس دولت بیش از نصفی از زمان مصاحبه خودرا به موضوع هستهای ایران و اقدامات آن بازیگران اختصاص داد. همین اتفاق در سطوح مختلف و قوای سه گانه(بویژه مجریه ومقننه ) و زیر مجموعههای آن رخ میدهد.بیشترین مطالب در سایتها و روزنامهها و رسانههای تصویری در ایران به همین موضوع میپردازد و...
در خصوص اظهارات رئیس دولت دهم در خصوص اظهارات رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا مبنی براحتمال تولید دو بمب هستهای در ایران ظرف دو سال آینده محتمل است ارزیابی وتحلیل بازیگران نظامن بین الملل که همواره بر نظامیبودن فعالبتهای هستهای ایران تاکید مینمایند ،این باشد که رئیس دولت ایران موضع آشکاری در قبال اینکه آیا ایران به سمت تولید بمب هستهای میرود یانه ؟اعلام نکرد و حتی به تعویق افکندن مذاکرات را از همین دریچه ارزیابی کنند که تهران بدنبال تولید بمب هستهای است و با خرید زمان میخواهد به آن دست یابد و در مذاکرات بعنوان اهرم از آن استفاده نماید وبا این تحلیل بقیه کشورها را نسبت به اظهارات رئیس سیا مطمئن نمایند .(مخصوصوا رئیس جمهور روسیه را که نسبت به خبر تولید احتمالی بمب هستهای توسط ایران حساسیت نشان داد)
همچنین ایشان پیشنهاد نمود که رفراندومیبرگزار شود و نظرات مردم آمریکا و مردم کشورهائی که در کشورشان پایگاه نظامیآمریکا مستقراست جویا شوند. (یعنی ببینند که آنها مخالف این اقدام هستند ).
البته قلبل هم در برخی موارد اینگونه پیشنهاداتی صورت گرفته است .آیا این سبب نمیشود که همین کشور و سایر کشورهای غربی به این اظهارات استناد نمایند و بگویند که چرا ایران در مورد مسائل سیاست خارجی و داخلی خود رفراندوم برگزار نمیکند؟
این مورد شبیه آن است که ایران در موارد زیادی به مصوبات شورای امنیت استناد میکند و در مواردی هم به تصمیات آن شورا عمل نمیکند .غربیها هم میگویند چرا ایران به قوانین بینالمللی عمل نمیکند .
همچنین در مورد اعلام آمادگی ایران برای کمک به مهار نشت نفت در خلیج مکزیک که شرکت بی پی را به ناکار آمدی متهم کرده است،طرف مقابل میتواند بگوید همین شرکتها سالهای طولانی در صنایع نفت ایران فعال بوده اند واکنون نیز ایران به تکنولوژی نفتی غربی وابسته است .چگونه چنین اداعائی میکند؟ یا اینکه از منظر سیاسی میتوانند چنین تحلیل کنند که تهران درشرایطی که با قطعنامه جدید وافزایش فشارها از سوی غرب و آمریکا مواجه شده قصد دارد با این بهانه خودرا به آمریکائیها نزدیک کند و از این فرصت برای حل مسائل مبتلا به خود استفاده نماید.؟
و نهایت اینکه آیا واقعا جبهه جدیدی از کشورها ایجاد شده اند که بتوانند در برابر تصمیمات و اقدامات بازیگران اصلی نظام بین الملل ایستادگی نمایند و نظر خود را بر آنها تحمیل کنند؟
آیا اختلاف مواضع و منافع موجود میان جهان اسلام ازیک سو و میان جهان مسیحیت از دیگر سو و تفاوت فراوان میان کشورهای پیشرفته و درحال توسعه وتوسعه یافته در زمینههای مختلف علمی،فنی ،اقتصادی وفرهنگی و....و وابستگی یک سویه و متقابل کشورها به یکدیگر چنین امکانی را در آینده نزدیک فراهم خواهد آورد.
نظام سرمایه داری برغم همه کاستیهایش هنوز هم نظام حاکم بر جهان است و مادر سالار آن هم ایالات متحده آمریکاست که تنها گردش مالی سالانه یک شرکت از هفت خواهران نفتی این کشور معادل کل در آمد نفتی ایران در چهار سال گذشته که قیمت نفت بالا بود میباشد و بعنوان اولین کشور دارای گردش مالی قریب 14 هزار میلیارد دلار در سال است.
این نظام را تنها یک چیز محدود میکند و آن هم سود است .لذا آمریکا 18 کشور دیگر و اتحادیه اروپا را با 27 کشور تحت عنوان کشورهای گروه بیست گرد هم آورده وقصد دارد با کمک این کشورها که معجونی از کشورهای مسیحی ،مسلمان ،یهودی ،بودائی ، هندو و... میباشد نظام سرمایه داری را از بحران خارج نماید و با ارجحیت همکاری بر رقابت با سایر بازیگران و شریک پذیر نمودن آنها هم نظام سرمایه داری را از بحران نجات دهد و هم جهان را اداره کند و نظام بینالمللی را به شوی تک چند قطبی هدایت کند و از ظهور نظام چند قطبی در غیاب نظام دو قطبی که پس از فروپاشی شوروی قصد بروز داشت جلوگیری نماید.
لذا باید با نگرش به چنین وضعیتی در جهان و با ملحوظ داشتن آینده نظام بین الملل و در نظر گرفتن همه مولفههای موثر در سیاست خارجی ،نسبت به تنظیم استراتژی نوین سیاست خارجی در جمهوری اسلامیایران اقدام شود .بگونه ای که ایران وایرانی مرعوب نباشد ،منافع ملی ایران کاملا تامین گردد ،افکار عمومیدنیا نسبت به ایران مثبت بیاندیشد و هزینههای سیاست خارجی و داخلی افزایش نیابد ،بلکه کاهش یابد و سود مضاعف گردد.برای نیل به چنین هدفی باید از منابع انسانی متخصص و نظریات کارشناسانه استفاده شود وفضای نقد وبررسی و ابراز نظر فراختر و امن تر شود.
ارزیابی تشکیل سازمان همکاریهای هستهای جهان اسلام
به گزارش عصر ایران، رئیس شورای سیاست خارجی مصر در گفت و گو با سایت خبری "الیوم السابع" مصر اعلام کرد: این پیشنهاد را پس از نشست کنفرانس امنیت هستهای درماه میسال جاری در نیویورک مطرح کردم.
وی افزود: برای نخستین بار این پیشنهاد را در دیدار با علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامیکه در دسامبر 2009 به قاهره سفر کرده بود مطرح کردم. براساس این پیشنهاد، گفت وگوی هستهای میان کشورهای منطقه با ایران برای یافتن راه حل مناسب برای مسئله هستهای ایران، اجرا خواهد شد.
به گفته وی از این طریق، برنامه هستهای ایران تحت نظارت بینالمللی وآژانس بینالمللی انرژی اتمیقرار میگیرد.
این در حالی است که تمامی فعالیت های هستهای ایران تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد و این نهاد بینالمللی نیز ضمن اعتراف به این موضوع، تاکنون نظامی نبودن فعالیتهای هستهای ایران را به دلیل عدم وجود اطلاعات کامل و مطرح بودن سوالاتی که هنوز تهران پاسخ آنها را نداده، تائید نکرده است و همین امر سبب شده است تاکنون 4 قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب برسد که یکی از محورهای اساسی آنها درخواست از ایران برای توقف غنی سازی اورانیوم است. در روزهای اخیر نیز پس از صدور قطعنامه 1929 شورای امنیت (چهارمین قطعنامه ) اتحادیه اروپا و مجالس سنا و نمایندگان آمریکا نیز مصوباتی در خصوص تشدید تحریمهای ایران به ویژه در زمینه انرژی تصویب کردند.
اظهارات ابراهیم شاکر در مجموع اگر قسمت پر لیوان را مشاهده نمائیم مثبت است (منهای اشاره وی به تحت نظر قرار گرفتن فعالیتهای هستهای ایران پس از تشکیل سازمان مورد نظر وی) وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: همکاری کشورهای عربی و ایران موجب ایستادگی در مقابل سیاستها و تجاوزات مداوم اسرائیل علیه فلسطین و کشورهای منطقه خواهد شد و از آغاز جنگ در منطقه نیز جلوگیری خواهد کرد. این اظهارات با توجه به تاکید مصریها بر ضرورت عضویت رژیم صهیونیستی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تحت بازرسی قرار گرفتن فعالیتهای هستهای این کشور که در نشست ماه می نیویورک در خصوص بررسی بازنگری ان .پی .تی مطرح شد قابل توجه است.(در بیانیهای که با تائید 189 کشور در اجلاس نیویورک صادر شد بر ضرورت تحت نظارت واقع شدن توانمندیهای هستهای اسرائیل و برگزاری اجلاسی در همین خصوص در آینده تاکید شده است.)
رئیس شورای سیاست خارجی مصر همچنین در این گفتگو ضمن درخواست از دولت مصر برای همکاری با ایران در حل مسئله هستهای این کشور، افزود: طرح پیشنهاد تاسیس "سازمان منطقه ای همکاری هستهای" تا حد زیادی میتواند در مقابله با تحریم جامعه جهانی علیه ایران سهیم باشد و باعث افزایش همکاری میان ایران و کشورهای منطقه شود که در این صورت، جایگاه کشورهای منطقه تقویت و توانایی آنها برای مقابله با هرگونه تهدید اسرائیل افزایش مییابد.
این مقام مصری که با درنظر داشت منافع کشورش سخن میگفت خاطر نشان ساخت که قاهره باید با ایران همکاری هستهای داشته باشد تا مصر طرحی را برای خروج از این بحران ارائه کند زیرا در صورت ادامه این مسئله، خود را در مقابل بحرانی خواهیم دید که دامنگیر مصر نیز خواهد شد. وی در خصوص کم وکیف این بحران توضیحی نداد.(محتمل است منظور وی این باشد که در صورت عدم حل بحران هستهای ایران از طرق دیپلماتیک و اعمال تحریمها، رژیم صهیونیستی با پشتیبانی آمریکا مبادرت به حمله نظامی به مرکز مهم هستهای و نظامی ایران نماید و واکنش تهران به این اقدام موجب بروز آتشی در خاورمیانه شود و در این وضعیت دامن مصر نیز با شعلههای این آتش بسوزد.)
علیرغم اینکه تهران با قاهره مناسبات رسمی و دیپلماتیک ندارد و صرفا در چارچوب نشستهای منطقهای و بینالمللی برخی مقامهای دو کشور با یکدیگر دیدار و گفتگو مینمایند، بسیاری از مواضع این کشور در مقایسه با برخی کشورهای عربی و مسلمان که تهران با آنها روابط رسمی هم دارد مثبت ارزیابی میشود. بدیهی است در صورت برقراری رابطه میان دو کشور این مواضع بهتر هم خواهد شد.
با توجه به وضعیت موجود و استمرار صدور قطعنامههای تحریم از سوی شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا و اعلام همکاری کشورهای استرالیا و ژاپن و همکاری کشور همسایه امارات متحده عربی به نظر میرسد اگر تهران با نگاه مثبت نسبت به بررسی پیشنهاد ابراهیم شاکر بپردازد معطوف به هدف خواهد بود. تشکیل چنین سازمانی تحت عنوان سازمان همکاریهای هستهای کشورهای اسلامی( و نه تحت عنوان عربی –اسلامی و با توضیح به طرف مصری مبنی بر این که با توجه به اینکه عربها هم مسلمان هستند بهتر است نام سازمان با پسوند اسلامی باشد که اتحاد بیشتری را به ارمغان میآورد) میتواند فضای جدیدی برای ایفای نقش در صحنه بینالمللی فراهم نماید هر چند واضح است که اعضای دائم شورای امنیت از این موضوع همچون بیانیه سه جانبه ایران –ترکیه –برزیل استقبال نخواهند کرد اما میتواند به عنوان اهرمی برای چانهزنی در برابر غرب و به چالش کشاندن مواضع آنها دربرابر افکار بینالمللی مورد استفاده اعضا به ویژه ایران قرار گیرد. همچنین پاسخ مثبت تهران به این پیشنهاد مزید بر افزایش انسجام میان کشورهای اسلامی باعث نزدیک شدن مصر به ایران گردد و همین نزدیکی سبب فراهم نمودن زمینه برای همکاری دو کشور در بحران فلسطینیها و موضوع محاصره غزه شود(با توجه به اینکه مصر اعلام کرد در ورود کشتی ایرانی حامل کمک به مردم غزه همکاری میکند و تا حدی هم آماده همکاری با ایران در سفر چند نماینده مجلس به غزه از طریق گذرگاه رفح بود که البته سرانجام این موضوع علیرغم اعلام رئیس کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس مشخص نگردید.)
از دیگر مزایای تشکیل چنین سازمانی، رفع نسبی ابهام از برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس در خصوص فعالیتهای هستهای ایران خواهد بود و همین امر سبب خواهد شد غربیها نتوانند پروژه ایرانهراسی خود را در منطقه آنگونه که باید پیگیری نمایند و از همین رهگذر و همکاریهای بیشتر دیگر در زمینه هستهای، دست کم فرصتهای بهتری برای ایران در منطقه فراهم میگردد و نزدیکی مواضع این کشورها با ایران را میتواند تا حدودی درپی داشته باشد.
۲۸.۳.۸۹
ما فرصتها را شکار می کنیم یا فرصتها مارا ؟
احداث اين خط لوله بين 3 تا 4 میلیارد دلار هزینه سرمايهگذاري نياز دارد و قرار است از طريق آن يك ميليون بشكه نفت از كشورهاي حاشيه خزر به خليج فارس ترانزيت شود.وباید این نفت از قزاقستا ن،ترکمنستان و آذربایجان تامین شود.
او اضافه نموده : در نتيجه فعال شدن اين خط لوله، ايران فقط حق ترانزيت ميگيرد و اقتصادي بودن آن نياز به مشخصشدن وضعيت تامين نفت و بازار فروش دارد كه هنوز اين دو مقوله كامل نشده است.
اين پروژه هماكنون در حال تدوين نيازسنجي اقتصادي است، زيرا فقط بحث موافقت كشورهايي كه قبلا موافق ساخت اين خط لوله بودهاند، نیست و بايد تامينكنندگان نفت دقيق معلوم شوند.
از اظهارات این مقام نفتی چنین بر می آید که این پروژه نشدنی است چون نه میزان نفتی که وارد این خط لوله خواهد شد ،نه خریدار نفت معلوم است.بنابراین سخن گفتن از چنین پروژه ای و تلاش درجهت مهیا نمودن این طرح، اتلاف وقت وانرژی و بودجه است.اگر ایشان محافظه کاری نمی کرد و می گفت که این طرح به دلایل اقتصادی و بعضا سیاسی نشدنی است ونباید پی گیری شود اقدامی پسندیده می نمود.
ایران فرصتهای خدادای فراوانی دارد که به نحو شایسته از آنها بهره برداری نمی شود .در کشورما اولویتها روشن نیست ،هزینه ها زیاد است وسودها اندک . صنایع نفت وگاز ایران با مشکلات فراوانی مواجه است و فرصتها چون باد از دست می رود و جمعیت هم در حال افزایش و رقبا هم شب وروز در تلاش .به جای اندیشیدن پیرامون طرحهای محال بهتر است به طرحهای قابل انجام وضروری براساس اولویت با مدیریت صحیح پرداخته شود.
خط لوله نفت باکو -تفلیس – جیحان علیرغم اینکه برخی مقامات وقت معتقتقد بودند محقق نخواهد شد اما برخی کارشناسان وتحلیلگران از جمله این بنده معتقد بودیم شدنی است و شد برای انتقال نفت خزر و در وهله نخست نفت آذربایجان ساخته شد و هم اکنون فعال است .این پروژه با حمایت آمریکا و غرب و علیرغم مخالفتها ونارضایتی های روسیه وایران اجرا شد و شرکتهای غربی و ترکیه نیز در آن مشارکت داشتند و هنوز از ظرفیت آن به شکل کامل که روزانه یک میلیون بشکه نفت است استفاده نمی شود و براساس توافقنا مه ای که میان باکو و آستانه امضا شده بخشی از نفت قزاقستان نیز از این طریق صادر خواهد شد و هم اکنون نیز ترمینال نفتی درمحل مورد نظر در باکو در حال ساخت می باشد.غربیها وترکیه نیز حامی این مسیر هستند.باین ترتیب دیگر نیازی به خط لوله نفت نکا –جاسک نیست.مزید بر ان خط لوله گاز باکو –تفلیس –ارزروم نیز احداث شده و گاز آذربایجان از این طریق به ترکیه و اروپا صادر خواهد شد و چند روز پیش نیز قرارداد ترانزیت گاز آذربایجان از ترکیه به اروپا میان وزاری نفت دو کشور در حضورمقام های اول دو کشور در استانبول در حاشیه نشست سران سیکا بامضا رسید.
بهترین گزینه از منظر اقتصادی ،فنی ، سیاسی این است که ایران از مسیرهای مذکور استفاده نماید و از این طریق پیوند ژئو پولیتیکی و ژئو اکونومیکی خودرا با قفقاز تقویت نماید.باید فرصتها را شکار کرد درحال حاضر فرصتها مارا شکار می کنند .بسیار از دست رفته فرصتها طلائی ،نگذاریم بیش از این از کف رود فرصتهای باقی مانده .نسل های بعدی مارا محاکمه خواهند کرد حتی اگر در قید حیات نباشیم.
۲۵.۳.۸۹
کويت بخشي از خسارتهاي جنگ را از عراق دريافت کرد ایران چطور ؟
به گزارش خبرگزاری ایلنا مورخه 24/3/89 به نقل از اصوات العراق ، هیات ویژه ارزیابی خسارتهاي کویت در گزارشی اعلام کرد كه این کشور تا آخر ماه دسامبر گذشته، 17.5 میلیارد دلار از مجموع 41 میلیارد دلار زیانهای ناشی از جنگ رزیم صدام حسین معدوم دیکتاتور سابق عراق علیه این کشور را دریافت کرده است.
براساس گزارش مذکور ، كويت 23.5 میلیارد دلار باقی مانده از زیانهای ناشی از جنگ را نیز از عراق دریافت خواهد كرد. از مجموع خسارتهای برآورد شده، سه میلیارد و 786 میلیون و 496 هزار دلار برای جبران خسارتهای زیستمحیطی است که از این مبلغ تاکنون دو میلیارد و 438 میلیون و 500 هزار دلار آن دریافت شده است و باقي آن از اموال مصادره شده عراق برداشت خواهد شد.
این در حالی است که در طول یکسال اخیر تنی چند از مقامات عالیرتبه عراقی اظهاراتی نیش دار و قابل تامل در رابطه با ایران نموده اند که از سوی تهران آنگونه که باید مورد کنکاش واقع نشده و واکنش مناسبی صورت نگرفته است.در اینجا به برخی از اظهارات مقامات عراقی اشاره می نمایم:
-یک عضو فراکسیون اتحاد اسلامی کردستان در پارلمان عراق در اظهاراتی عجیب مدعی شده بود حکومت عراق بابت خسارت جنگ ۸ ساله ، هیچ تعهدی نسبت به ایران ندارد.
بهگزارش خبرنگار “تابناک” از بغداد، “سامى اتروشى” عضو کمسیون اقتصادی پارلمان عراق در گفتگو با سایت رسمی حزب اتحاد اسلامی کردستان گفته بود: عراق به هیچ وجه خسارات ایران را پرداخت نخواهد کرد ،زیرا هیچ تعهدی نسبت به آن ندارد و تنها خسارت کشور کویت را پرداخت خواهد کرد.
این گزارش افزوده بود، حزب اتحاد اسلامی کردستان که در تهران نیز نمایندگی رسمی دارد، از سوی احزاب اتحادیه میهنی و دمکرات کردستان، همواره به دریافت امکانات مادی و معنوی از مقامات عربستان سعودی متهم شده است و احتمالا این اظهارات از آنجا منشاء گرفته است.
-پیش از این نمایندگان دیگری از پارلمان عراق مانند محمود عثمان، اظهار نظرهای مشابهی داشته اند اما دولت تاکنون اقدام ملموسی در خصوص گرفتن غرامت جنگ تحمیلی از عراق نکرده است.وی که يكي از نمايندگان كردستان عراق درپارلمان اين كشوراست گفته بود :قرارداد الجزاير بايد فسخ شود،زيرا اين قرارداد در شرايطي امضا شده است كه ايران وعراق ،خواهان مبارزه با كردها وتسويه حساب با ملا مصطفي بارزاني بودند،ضمن اينكه از آن تاريخ تا كنون نسبت به هيچ يك از بندهاي آن عمل نشده ودولت ايران تا كنون نسبت به آن سكوت كرده وهيچ كاري درراه اجراي قرارداد الجزاير انجام نداده است.وی همچنين ادعا كرده بود که يكی از بندهای قرارداد الجزاير،تعقيب كردها در منطقه تحت حاكميت عراق وايران است كه بايد هرچه سريعتر اين بند از بيانيه حذف شود . (تابناك ،آفتاب يزد 3/8/88
-پائیز سال گذشته بود که روزنامه عراقي الزمان نوشت؛ وزير امور آب عراق پيش از سفر به ايران گفته بود،اختلافات بسيار مهمي درباره استفاده ازآب هاي مرزي بين ايران وعراق وجودداردكه بايد برطرف شودتا عراق از حق طبيعي خوددر بهره گيري از اين منابع آبي ،بازنماند.عبد الطيف رشيد افزوده بود ؛مابا همسايه خودايران ،منافع مشترك مرزي وآبي داريم ولي ايران با اجراي برخي طرحها ،موجب شده مسير آبهائي كه به عراق بايد وارد مي شد،تغيير جهت دهد.او مدعي شد ه بود که ايران مسير كارون ،اروند وكرخه را به گونه اي تغيير داده كه آبي به عراق وارد نمي شود.(همان منبع )
-در پي گذشت چند ماه از نا آرامي هاي اردوگاه عراق جديد (اشرف )دولت عراق تصميم به انتقال تمام اعضاي 3500 نفري گروهك منافقين ازاردوگاه اشرف واقع در منطقه العظيم درشهر الخالص تابع استان دياله (نزديك به مرز ايران )به صحراي باديه 15 در نزديكي مرزجنوبي عراق وعربستان گرفته بود .دولت عراق 15دسامبر 2009 را به عنوان آخرين مهلت تخليه اردوگاه اشرف وانتقال منافقين به صحراي باديه اعلام كرده بود.(پايگاه خبري ميدل ايست آنلاين ،مهر ،آفتاب يزد3/8/88ص11) اما تا کنون این تصمیم عملی نشده است و به نظر می رسد که در آینده نزدیک هم عملی نخواهد شد.
- هوشیار زیباری وزیر خارجه عراق در گفتگو با پایگاه خبری ایلاف ،بابیان اینکه چه کسی می تواند نقش ایران رادر عراق انکار کند،ایران در عراق حضوردارد ،تاثیرات ایران بر عراق کاملا روشن است و روابط عراق با ایران روابط پیچیده ای است.وی افزوده بود که کشورش در خصوص مرزها واروندرودبا ایران مشکل دارد،بعنوان مثال باید خطوط مرزی ترسیم شود.در جریان سفر منوچهر متکی وزیر خارجه ایران به عراق گفتیم که بایداین مسئله را بررسی کنیم.زیباری در این مصاحبه در اتهاماتی تعجب برانگیز،ایران را به دخالت در امور داخلی کشورش متهم کرد ه وگفته بود که با آنچه وی آن را دخالت های ایران علیه حقوق ،مرزها وخواسته های عراق می خواند،براساس قوانین واصول رسمی ودیپلماتیک برخورد می شود(18/6/88آفتاب یزد ص 11به نقل از ایسنا )
- عراق ایران را به آلوده کردن آب های اروند رود متهم کرد .این جمله عنوان خبری است که روزنامه آفتاب یزد در تاریخ 25/6/88به نقل از ایسنا ،که آن نیز به نقل از روزنامه القدس العربی چاپ لندن گزارش کرده بود در صفحه 11خود درج نموده بود متن خبربه این شرح است:
مقامات عراقی به دلیل وجود فجایع زیست محیطی در اروندرود ایران را به آلوده کردن این آب ها متهم کردند.این مقامات که اشاره ای به نامشان نشده است همچنین مدعی شدندکه تهران ازاروندرودبه عنوان محلی برای دفع زباله هاو آب های فاضلاب استفاده میکندکه این امر موجب آلودگی زیاد وافزایش میزان نمک در آن شده است.در همین راستا استاندار بصره گفت به زودی وبعد از تعطیلات عید فطر نشستی میان مسئولان عراق وایران به منظور بررسی بحران آب درتهران برگزار خواهد شدودر صورت شکست این گفتگو ومخالفت ایران با پاسخگوئی به نیازهای آب استان بصره،دولت محلی ازدولت مرکزی عراق درخواست کمک خواهدکرد.(ظاهرا نشستهائی برگزار شد و توافقات نسبی حاصل شد اما مسئل مورد اختلاف به شکل نهائی حل نشده است چراکه هنوز تکلیف قراداد 1975 مشخص نیست.
- ایاد السامرائی رئیس مجلس نمایندگان عراق پس از بازگشت از سفر خود به ایران، در بخشی از سخنانش به خبر نگاران گفته بود که فراکسیون های مجلس نمایندگان عراق نسبت به این سفر دیدگاه های متفاوتی داشته اند،اما همه باید بدانند که به مصلحت عراق وایران نیست که مناسبات تنش آفرین با یکدیگر داشته باشند.وی افزوده بود از جمله مسائلی که با مسئولان ایرانی بحث وبررسی کرده است ، موضوع بحران آب ،ترسیم مرزها ،زندانیان عراقی وپرونده اسرا ومفقودان جنگ تحمیلی بوده است.(ایرنا 13/7/88)
-طارق الهاشمی معاون رئیس جمهورعراق نیز سال گذشته اعلام کرده بودکه ایران می تواند با انتقال حجم بیشتر آب از طریق رودخانه کرخه وکارون به حل بحران آب در عراق کمک کند ،وی افزوده بود ؛در بصره استان جنوبی عراق مشکلات ناشی از کمبود آب وجوددارد که ایران باید اجازه انتقال آب بیشتری به آن بدهد.این مقام عراقی که در کنفرانس خبری در بصره سخن می گفت ادامه داده بود که ؛مقامات ایرانی همواره اعلام کرده اند که مردم عراق را دوست داشته واز روند سیاست عراق طرفداری می کنندو اکنون نیاز است که از سوی مقامات ایرانی با انتقال حجم بیشتر آب از رودخانه کارون وکرخه به داخل خاک عراق این حسن نیت نشان داده شود!!!!! (ایسنا 13/7/88) (گوئی ایران با این همه هزینه ای که در عراق نموده ،حسن نیت خود را به ملت عراق نشان نداده وبا انتقال آب باید حسن نیت خودرا نشان دهد !!.
-نوری المالکی هم به نوبه خود بیکار ننشسته بود وی نیز با به راه انداختن جنجال فکه و رسانهای کردن آن و به کار بردن این عبارت که "اگر تدبیر من نبود، جنگ با ایران حتمی بود چرا که ایران با اشغال فکه به خاک ما تعرض کرد" یا این جمله که "ما بر سر معاهده الجزایر هنوز با ایران مشکل داریم و تهران نمیخواهد این قضیه را حل کند"، چطور انتظار دارد که بزرگترین همسایه مرزیاش به حمایت از او برخیزد؟ گرچه ایران با هر فرد شیعیای که منافع شیعیان و کلا ملت عراق را تامین کند، موافق است. مالکی نشان داده که به فکر منافع جمهوری اسلامی ایران نیست و تنها به تهران وعده میدهد و عملی در کار نیست.
نوری المالکی با ایران 120 پروتکل همکاری امضا کرده است در حالی که اکثریت قریب باتفاق آنها به اجرا در نیامده است. بحث منافقین همچنان مطرح است و آنها آزادانه در عراق به مزاحمت دیگر شهروندان عراقی میپردازند و میگویند" این جا مال ماست و کسی حق اعتراض ندارد" بدون این که دولت مالکی برای برخورد با آنها کاری از پیش ببرد. در حالی که آقای مالکی بارها طی چهار سال گذشته به ایران قول مساعده داده بود که مسئله منافقین را حل و فصل کند.
-جنجالی ترین شخصیت ائتلاف العراقیه (که در انتخابات پارلمانی اخیر در عراق با 91 رای از اکثریت نسبی برخوردار شد و هم اکنون با ائتلاف ملی و دولت قانون حکیم و المالکی که پیمان ملی را تاسیس نموده اند اختلاف دارد )صالح مطلک است. او که روابط نزدیکی با سازمان با صطلاح موسوم به مجاهدین خلق ایران در عراق دارد، به اتهام طرفداری از افکار حزب بعث که در قانون اساسی عراق حزب فاشیست بعث نامیده شده، در انتخابا اخیر پارلمانی رد صلاحیت شد.
حزب او، یعنی جبهه گفتگو اجازۀ شرکت در انتخابات را داشت و تنها شخصی که از این حزب رد صلاحیت شد خود صالح مطلک بود.
صالح مطلک که به مخالفت شدید با ایران شهرت دارد بارها خواستار استفاده از مجاهدین خلق به عنوان عامل بازدارندۀ به گفتۀ او دخالت ایران در عراق شده است. او در اظهاراتی بیان کرد ه بود که رد صلاحیت او هدیه ای ارزشمند به محمود احمدی نژاد در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود. مطلک معتقد است که دلیل رد صلاحیت او نه همفکری با حزب بعث بلکه به دلیل مخالفت تند و صریحش با دخالت های ایران در عراق و به درخواست محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران صورت گرفته است.
-تجمع آزادگان عراق به رهبری ایاد جمال الدین روحانی سکولار و جنجالی شیعه است که در انتخابات پارلمانی عراق شرکت نموده بود. جمال الدین که به مدت ۱۶ سال در ایران سکونت داشته و در حوزه علمیه قم تحصیل کرده است از بیان شدیدالحن ترین مخالفت ها با جمهوری اسلامی ایران هیچ ابایی ندارد. او معتقد است که جمهوری اسلامی به چیزی کمتر از به گفته او بلعیدن عراق راضی نمی شود.
او که آشکارا از سیاست های آمریکا در عراق دفاع می کند شدیدا اتهام دریافت کمک های مالی از آمریکا را رد می کند.
به نظرجمال الدین ایران سیاست یک بام و دو هوا را در مورد عراق پیش گرفته است. به این معنا که گفته های رسمی مسئولان ایرانی در مورد حمایت از نظام جدید در عراق با عملکرد نیروهای امنیتی ایران در تضاد کامل است. او معتقد است که ایران از طریق آموزش شبه نظامیان عراقی و همچنین ارسال اسلحه به داخل عراق سعی در تضعیف عراق دارد.
وی که به شدت طرفدار جدایی دین از سیاست است وعده داده بود که در صورت رسیدن به پست نخست وزیری!! در عراق همان سیاست دو گانه را در مورد ایران اجرا می کند. او می گوید "ما باید از تمام ابزارهای موجود از جمله باصطلاح مجاهدین خلق برای بازداشتن ایران از دخالت در امور عراق استفاده کنیم و با پشتیبانی مالی و تسلیحاتی آنها زمینه را برای انجام عملیات خراب کارانه در ایران فراهم کنیم و این کار را تا زمانی ادامه دهیم که ایران دست از خرابکاری در عراق بکشد."
این سخنان در حالی عنوان می شود که سال گذشته رئیس دولت دهم اعلام کرد «غرامت خسارات جنگ جهانی دوم» از متفقین می گیرد ،وی در آذرماه 1388در سفری که به دانمارک داشت گفت: سه کشور فاتح جنگ جهانی دوم ،یعنی آمریکا، شوروی و انگلیس از خاک ایران و امکانات ایران استفاده و این جنگ را به نفع خود تمام کردند.در این دوره مردم ایران تحت فشارهای زیادی قرار گرفتند و خسارات فراوانی به ایران وارد شد اما هیچ غرامتی به ایران پرداخت نشد.
وی این ادعا را مطرح کرد که ما خسارات وارده از جنگ جهانی دوم را مطالبه می کنیم و من گروهی را مامور کرده ام که این خسارت را محاسبه کنند و بزودی هم طی نامه ای به دبیر کل سازمان ملل خواهم خواست که خسارت وارده به ایران در جنگ جهانی دوم پرداخت شود.چندی پس از این اظهارات بود که ایشان ، سالروز پیروزی روسیه در جنگ جهانی دوم را به همتای روسی خود تبریک گفت!!؟؟
اظهارات طلبکارانه اتهام آمیز آشکار ونهان برخی مقامات عراقی و شخصیتهای سیاسی عراق وبعضا بعضی از مقامهای سیاسی ونظامی آمریکا و نیروهای ائتلاف وعدم تمکین دولت عراق به قرارداد 1975 الجزایر که توسط صدام معدوم پاره شده بود وعدم پرداخت خسارات ناشی از جنگ تحمیلی به ایران و عدم اجرای قطعنمامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد و فراهم نمودن فرصت برای ادامه حضور نیروهای سازمان منافقین در خاک عراق ،علیرغم کمکهای همه جانبه ایران به مردم عراق در دوران پس از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا ،در شرایطی که عراق هنوز به ثبات وامنیت مطلوب نرسیده ،بسیار قابل تامل می باشد.قابل تاملتر آنکه مقامات ذیربط ایرانی در برابر اینگونه اظهارات مقامات عراقی واکنش جدی از خود نشان نداده ودر جهت تحقق منافع ایران که ملت فهیم وغیور ایران بویژه ایثارگران وخانواده های معظم شهدا انتظار دارند اقدام قابل توجهی انجام نداده است !!!!!
سوال این است اگر در وضعیت کنونی عراق ،مطالبات کشورمان را دریافت نکنیم ،درآینده که عراق وضعیت بهتری خواهد داشت چگونه خواهیم توانست قرارداد 1975 را مجددا نهائی و تثبیت نمائیم ؟ چگونه خسارات ناشی از جنگ تحمیلی صدام علیه ملت ایران را خواهیم ستاند؟ چگونه نیروهائی که در جنگ عراق علیه ایران با نام مجاهدین خلق دست دردست صدام یزید گذاشت و جوانان ایرانی را به خاک وخون کشید را از عراق خواهیم راند؟ اکنون دیر شده ،اگر دیرتر شود هزینه برتر و دست نیافتنی ترخواهد شد. چراکه عراقی ها قصد دارند از حضور نیروهای خارجی در این کشوربا توجه به نوع تنش های موجود در مناسبات تهران با غرب و عدم حمایت روسیه وچین از ایران وحضور منافقین در این کشور به عنوان اهرم فشار علیه ایران استفاده کنند و خسارت ناشی از جنگ تحمیلی 8 ساله علیه ایران را نپردازند و قراداد 1975 الجزایر را هم تثبیت نکنند و تهران را وادار به مذاکره پیرامون این قرارداد نمایند.هرچند قدری دیر شده اما اینک فرصتی است که بغداد را وادار به پذیرش درخواستهای تهران کرد البته نه با توسل به زور بلکه با دیپلماسی قوی و بهره گیری از اهرمهای اقتصادی ،سیاسی و... اگر در همسایگی خود نتوانیم نقش شایسته خودرا در راستای تامین منافع ملی کشورمان ایفا نمائیم هرگز نخواهیم نتوانست در منطقه وجهان ایفاگر نقشی قابل توجه باشیم .چراکه بیشترین مولفه ها را در همسایگی برخورداریم تا در نظام بین الملل.
۲۴.۳.۸۹
آیا آمریکا در جمهوری آذربایجان قصد ایجاد پایگاه نظامی دارد؟
در چند روز اخیر وپس از سفر وزیر امور خارجه آمریکا به باکو و در آستانه سفر وزیر امورخارجه این کشور به جمهوری آذربایجان (که از زبان گیتس در ملاقات با همتای آذریش مطرح شد،) برخی خبرگزاریها و مطبوعات باکو و بعضا روسیه ،هدف از سفر چند روز پيش رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا به باكورا تلاش امریکا جهت نيل به توافق در مورد مسايل باقيمانده در ايجاد پايگاه نظامي در ج . آذربايجان قلممداد نموده اند.
این حدس وگمان از آنجا بیشتر مطرح شد که نامه باراک اوباما به الهام علیف توسط وزیر دفاع آمریکا تسلیم شد و در خصوص محتوای نامه خبری منتشر نگردید.لذا برخی كارشناسان در این خصوص ميگويند استفاده از جملاتي با لحن ملايم در نامه باراك اوباما به الهام علياف رييس جمهوري آذربايجان نيز با هدف آمريكا در مورد استقرار پايگاه نظامي در آذربايجان در ارتباط است.
تعداد بسیار اندکی از تحلیلگران نیز معتقدند نيل به توافق در مورد عبور نيروهاي نظامي آمريكا از طريق آذربايجان به افغانستان نيز سرآغازي براي تاسیس پايگاه نظامي به آذربايجان است. در عين حال، آمريكا امكان استفاده از چنين پايگاهي در آذربايجان در صورت مبادرت به جنگ با ايران را نيز بررسي ميكند.
این عده از تحلیلگران بحرانی شدن مناسبات غرب با ايران را بویژه پس ازتصویب قطعنامه چهارم در شورای امنیت سازمان ملل عاملی دیگر در خصوص احتمال ایجاد پایگاه نظامی آمریکا در آذربایجان می پندارند.
در همین حال برخی دیگر به اين مساله كه آیا مقامات باكو به استفاده از اراضي آذربايجان عليه ايران امكان خواهند داد يا نه ؟با ابهام می نگرند.
آندري آريشيف مدير موسسه استراتژيك روسيه نيز اين مساله را كه آمريكا در صدد استقرار پايگاه نظامي در آذربايجان ميباشد، تاييد ميكند و گرمی مناسبات موجود آمريكا با آذربايجان را قابل درك تلقی می کند.، به گمان وی آمريكا قصد دارد در مورد طرحهايي كه در صدد اجراي آنها در منطقه است، با آذربايجان همكاري بكند و آذربايجان نيز خواستار تسريع روند حل و فصل مناقشه قرهباغ توسط آمريكاست.وی سفراخیر رابرت گیتس به جمهوری آذربایجان و دیدارقریب الوقوع هیلاری کلینتن از باکو را در این راستا می داند.
• عده ای نیز چنین می پندارند که مساله تاسیس پایگاه امریکا در ج آذربایجان توان چانه زنی جمهوری آذربایجان دربرابر ایران را برای امیتاز گیری افزایش می دهد.
همزمان با طرح این مسائل ، گفته می شود موضوع استقرار نیروهای باصطلاح حافظ صلح امریکایی و روسی در منطقه اشغالی فضولی در نزدیکی مرز ایران و در منطقه اشغالی کلبجر در نزدیکی مرز ارمنستان در چارچوب طرح مادرید مطرح شده است
• طرح مجدد موضوع استقرار احتمالی پایگاه نظامی امریکا در ج آذربایجان در شرایطی صورت می گیرد که این موضوع از حدود ده سال پیش و بعد از حادثه یازدهم سپتامبر مطرح بوده و برخی می گویند ایستگاههای راداری امریکا در شمال و جنوب آذربایجان واقع شده است. اما دولت باکو می گوید این کشور از تجهیزات و کمکهای آموزشی آمریکا در رادار آستارا و راداری که در شمال این کشور نصب شده است استفاده میکند واین رادارها تحت فرمانهدی نیروهای آذربایجان است.
گفتنی است این مطالب در حالی مطرح می شئود که روسیه پایگاه راداری قبله را در جمهوری آذربایجان تحت اداره خود رادارد و آنرا برای مدت 25 سال از این کشور اجاره نموده است و به نطر می رسد قرارداد آن قبل از اتمام موعد مقرر از سوی دو کشور تمدید شود.
موضوع مهمتر اینکه ولادیمیر پوتین پیشتر وزمانی که رئیس جمهور روسیه بود به همتای آمریکائی وقت خود پیشنهاد استفاده مشترک از پایگاه مذکور را به آمریکائیها ارائه نمود تا آنها از راه اندازی پایگا دفاع موشکی در اروپای شرقی سابق خودداری نمایند . این پیشنهاد چندان هم بی تاثیر نبود و سبب دیدار کارسشناسان دو کشور گردید و احتمالا همکاری آنها نیز آغاز شده است چراکه آمریکا از استقرار پایگاه مذکور در لهستان و رومانی چشم پوشی نمود.(البته دلایل دیگری نیز داشت .اخیرا موضوع استقرار موشکهای پاتریوت آمریکا در لهستان مطرح شده است)
از آنجا که عمدتا تحلیلگران روسی با سفارش عناصر وابسته به کرملین مبادرت به درج مقاله وتحلیل بویژه در موضوعات مربوط به سیاست خارجی می نمایند بنظر می رسد در شرایط فعلی که مسکو تهران را بواسطه عدم وفای به عهد خود و رای علیه ایر ان در شورای امنیت برای چهارمین بار آزرده اند و عدم اعتماد به روسیه را از فضای نظری کارشناسان وتحلیلگران مستقل روابط دوکشور به فضای تصمیم گیری منتقل نموده اند قصد دارند با ایجاد جنگ روانی و ارائه مطالب انحرافی ،حساسیت تهران را به تلاشهای واشنگتن در منطقه (قفقاز جنوبی بویژه آذربایجان ) معطوف نمایند تا از توجه دولت و ملت ایران به رفتارهای غیر دوستانه روسیه بکاهند.لذا طرح مجدد موضوع ایجاد پایگاه نظامی آمریکا در آذربایجان و تبلیغات پیرامون آن در این راستا صورت میگیرد.
پرواضح است که آذربایجان با آمریکا و ائتلاف مربوطه در خصوص باصطلاح مبارزه با تروریسم همکاری می کند و تعداد اندکی از نیروهای نظامی این کشور در عراق و افغانستان حضور دارند.هچنین همکاری باکو با آمریکا در راستای ارسال محموله هاو نیروهای نظامی به افغانستان مسجل است وهمه این موارد آشکارا اعلام شده است.
از سوی دیگر آمریکا پایگاههای مجهزی در منطقه خلیج فارس دارد و با ایران نیز با حضور ناوهای هواپیما برش همسایه است ونیروهای نظامی این کشور و همپالگیهایش در عراق و افغانستان حضور دارند .از همه اینها گذشته ،ترکیه عضو ناتو است و پایگاه نظامی اینجرلیک متعلق به ناتو در این کشور مستقر است (هرچند که دولت حاکم فعلی اجازه استفاده از این پایگاه را به آمریکا در حمله به عراق نداد و در شرایط فعلی هم با توجه به بروز حوادث مربوط به غزه و عدم توجه آمریکا و 5کشور دیگر به بیانیه سه جانبه تهران در خصوص تبادل اورانیوم کم غنی شده با سوخت 20درصدی مناسبات آنکارا با امریکا قدری به زحمت افتاده است )
بانگرش به مولفه های فوق آیا می توان گفت آمریکا بدنبال ایجاد پایگاه نظامی در آذربایجان است ؟
به ظن اینجانب پاسخ سوال منفی است .دلایل دیگری نیز برای اثبا این ادعا می توان بر شمرد :
-آمریکا توان نظامی بسیار بیشتری نسبت به ایران ودیگر کشورها دارد و می تواند ضربه زیادی به کشور مقصد وارد نماید.اما به دلیل چالشها وهزینه های بسیاری که پس از جنگ براین کشور تحمیل می شود (مشابه آنچه که در عراق و اغفغانستان شاهدیم ) از این پس قصد هجوم نظامی تمام عیار به هیچ کشوری را بویژه کشورهای مسلمان را نخواهد کرد. استراتژی امنیت ملی اوباما هم بر دیپلماسی و اقتصاد تاکید دارد . توان نظامی در کنار موقعیت ژئوپولیتیک ایران نیز فرصت بسیار خوبی فراهم نموده تا آمریکا و اسرائیل را به تفکر زیادی وادارد. نظام بین الملل هم امکان حمله تمام عیار به ایران را نمی دهد.
هر چند یک احتمال ضعیف وجود دارد در مراحل غائی که مضوع هسته ای ایران انگونه که آنها می خواهند به سرانجام نرسد ، امریکا و اسرائیل و ائتلافی نسبتا جهانی به این تصمیم برسد که با استفاده از آخرین تکنولوژی های نظامی وبدون استفاده از نیروی نظامی زمینی و حتی المقدور با استفاده از هواپیماهای بدون خلبان و موشکهای با توان ضربه عمیق و ضد موشکها و.. مناطق حساس نظامی وهسته ای ایران را هدف حملات خود قرار دهند .احتمال این اقدام از آنجا قوت می گیرد که آمریکا اخیرا بودجه ای 205میلیون دلاری برای کمک به ایجاد سیستم موشکی تحت نام گنبد آهنین نمود که قادر خواهد بود هر گونه حمله موشکی نیروهای متخاصم را فوری شناسائی نموده و اقدام به ضد حمله نماید تا قبل از برخورد موشک به هدف ،نابود گردد.همچنین در چند ماه اخیر خبرهائی در خصوص خریدهای نظامی بیشتر از سوی امارات وعربستان و کاهش حساسیت رادارهای عربستان بمنظور فراهم نمودن امکان حمله هواپیماهای اسرائیل به ایران از فضای عربستان را شاهد بوده ایم.
ذکر نکات فوق به این منظور بود که اولا آمریکا قصد حمله تمام عیار به ایران رات ندارد و نخواهد داشت .
ثانیا بعنوان یک اقدام غائی ودر صورت اجبار ،احتمال حمله موردی و مقطعی با استفاده از تجهیزات نوین اکترونیکی و هواپیماهای بدون خلبان در قالب ائتلاف نسبتا جهانی دور از ذهن نیست .
ثالثا برای یک اقدام مورد ی ومقطعی آمریکا نیازی ندارد با صرف هزینه های فراوان در آذربایجان اقدام به ایجاد پایگاه نظامی به معنی اخص نماید.و از امکانات خود در خلیج فارس استفاده خواهند کرد .ضمن اینکه مسکو امکان استفاده آمریکا از رادار قبله در آذربایجان را برای این کشور فراهم نموده است.(ازاین رادار روسها علیه ایران در جنگ تحمیلی عراق استفاده می کردند و اطلاعات مربوط به آرایش نظامی ایران را به عراقی ها می دادند >کاری فرانسه نیز با هواپیماهای آژاکس انجام میداد)
وانگهی آمریکا حساسیت روسها را می داند و به دلیل مخالفت روسیه اگر هم مایل باشد به دنبال ایجاد پایگاه نظامی نمی رود چراکه در دوره آقای اوباما روابط مسکو –واشنگتن بهبود یافته و هردو کشور همکاری مشترک را بر رقابت پرهزینه ترجیح می دهند .تحولات قرقیزستان ،گرجستان ،رای روسیه علیه ایران در شورای امنیت و جلب نظر روسیه در همکاری با ناتو واتحادیه اروپا و محتوای استراتژی سیاست خارجی روسیه و استراتژی امنیت ملی آمریکا گواهی بر این ادعاست.(باحتمال زیاد مدودف رئیس جمهور روسیه که هم اکنون در آمریکا به سر می برد امتیازات دیگری نیز از آمریکا خواهدگرفت و در آینده نزدیک روند ورود روسیه به سازمان تجارت جهانی با تسهیلات بیشتری مواجه خواهدشد.)
مزید بر دلایل فوق الذکر سوال دیگری به ذهن متبادر می گردد آیا آمریکا حاضر است پایگاه نظامی درآذربا یجان احداث نماید در شرایطی که اراضی این کشور توسط ارمنستان اشغال گردیده است ؟ یا به تعبیر دیگر آیا آمریکا حاضر است بر علیه ارمنستان همکیش خود اقدامی نماید ؟ یعنی با ایجاد پایگاه نظامی امکان استفاده احتمالی از آنرا علیه ارمنستان از سوی آذربایجان فراهم نماید؟
یک احتمال بسیار ضعیف (نزدیک به محال ) می تواند وجوداشته باشد آنهم معامله میان واشنگتن وباکو .به این معنا که واشنگتن در بازگرداندن اراضی متصرفه اذربایجان کمک کند و باکو اجازه احداث پایگاه نظامی را در کشور خود به امریکا بدهد .با توجه به تعدد بازیگران در بحران قره باغ و مولفه های موثر داخلی و منطقه ای این احتمال به صفر تقلیل می یابد.
در خاتمه می خواهم خاطر نشان سازم با عنایت به مطالب فوق
1-آمریکا به دلایل سیاسی ،امنیتی ،ژئوپولیتیکی و...قصد ایجاد پایگاه نظامی تمام عیار در آذربایجان و قفقاز جنوبی را ندارد .
2-جمهوری آذربایجان به دلایل تاریخی ،فرهنگی ،ژئو پولیتیکی ،نظامی وامنیتی و...قصد اعطای امتیاز برای ایجاد پایگاه نظامی از سوی آمریکا و هیچ کشور دیگری بو یژه بمنظور حمله احتمالی به ایران را ندارد.
3-تصویب دکترین نظامی جدید در مجلس ملی آذربایجان عمدتا بر آزاد سازی اراضی اشغالی این کشور از تصرف ارمنستان با توسل به زور و ایجاد احتمالی پایگاه نظامی موقت در شرایط خاص استوار است.این قانون بیشتر جنبه جنگ روانی دارد برای ارمنستان و کشورهائی که درآینده محتمل است تهدیدی برای آذربایجان محسوب شوند یا در عمل اتفاقی رخ دهد .(رئیس دولت موقت قرقیزستان صرفا به دلیل یک بحران داخلی در جنوب کشور از روسیه در خواست کمک نظامی کرد اگر در معرض تهدید خارجی بود چه می کرد؟ به هر حال کشورهای کوچک برای تضمین حکومت و امنیت کشور خود به این سو و آم سو می زنند)
4- انتشار اخبار پیرامون ایجاد احتمالی پایگاه نظامی در جمهوری آذربایجان برای ایجاد حساسیت در ایران از سوئ مخالفین جمهوری اسلامی جهت ایجاد سردی در مناسبا ت تهران –باکو و ایجاد فرصت برای خود و افزایش بیشار تنش تهران با بازیگران فرا منطقه ای و همچنین انحراف توجه ایران به آمریکا وکاهش توجه به رفتار غیر دوستانه روسیه در رابطه با ایران صورت می گیرد .(مسکو به قطعنامه چهارم شورا ی امنیت رای مثبت داد <علیه ایران >،پوتین اعلام کرد سیستم موشکی اس -300را نمی ان به ایران داد ،مدودف گفت ایران نمی تواند عضو اصلی سازمان شانگهای شود و در نشست سران شانگهای در ازبکستان برای جلوگیری از ورود ایران به شانگهای تصویب کردند که کشورهائی که تحت تحریم سازمان ملل هستند نمی توانند عضو این سازمان شوند.ایران باید از عضویت ناظر در این سازمان انصراف دهد .دلایل آم موضوع بحث دیگری است که اگر فرصتی باشد و دیگر دوستان نپرداخته باشند شاید بنده به آن بپردازم)
5- توافقنامه همکاریهای دوستانه دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان در سال 1381 (احتمالا )توسط آقایان سید محمد خاتمی و مرحوم حیدر علیف روسای جمهور وقت کشور با مضا رسید ودریکی از بندهای آن (احتمالا ششم ) طرفین توافق کردند که به هیچ کشور ثالثی اجازه استفاده از خاک خودرا جهت ضربه زدن به کشور مقابل را نخواهند داد. در اوایل سال 1384 در سفرژنرال صفر ابی اف وزیر دفاع جمهوری آذربایجان به تهران که برای اولین بار در طول مناسبات دو کشور صورت می گرفت ،توافقنامه همکاریهای نظامی –فنی بین دوکشور توسط وی و دریادار شمخانی همتای ایرانی او امضا شد ودراین سند مجددا بر مفاد بند ششم سند 1381 تاکید گردید . اینگونه توافقات نشان می دهد که دو طرف قصدی برای دعوت از کشورهای ثالث بمنظور تعدی به کشور مقابل ندارند و هر گونه مسادل دوجانبه خودرا از طریق مذاکرات دوستانه و با استفاده از سرمایه های تاریخی وفرهنگی ودینی خود حل وفصل خواهند نمود.
مناسب است تهران تحت تاثیر تبلیغات ایجاد شده در خصوص ایجاد پایگاه نظامی امریکا در آذربیاجان قرار نگیرد و واکنش مقامات رسمی صرفا در برابر اظهاراتی باشد که مقامات رسمی آذربایجان مطرح می نمایندو درصورت ایجاد ذهنیت وهر گونه سوالی نسبت به پیگیری شفاف آن با مقامات آذری اقدام نمایند.توصیه نمی شود قبل از اظهارات مقامات آذری در این خصوص ،اقدامی رسمی از وسی تهران صورت پذیرد چراکه با حفظ عزت جمهوری اسلامی ایران همخوانی ندارد.
۲۳.۳.۸۹
تحلیلی بر سفر وزیر دفاع آمریکا به باکو وچشم انداز آتی منطقه
در مورد محتواي نامه رييس جمهوري آمريکا به الهام علي اف، خبري منتشر نشده است.
محور اصلی مذاکرات این مقام دفاعی آمریکا موضوع حمل و نقل تجهيزات پشتيباني نيروهاي آمريکايي مستقر در افغانستان، از طريق جمهوري آذربايجان بود.
گفتنی است آمريکا با ناامن دانستن مسير پاکستان براي ارسال محموله هاي پشتيباني نيروهاي نظامي خود در افغانستان، در صدد است اين محموله ها را از طريق درياي سياه به گرجستان و سپس به وسيله قطار به آذربايجان و از طريق درياي خزر از آذربايجان به ترکمنستان و در نهایت از طریق جاده به افغانستان منتقل نماید.
یک هفته پیش از سفر گیتس به باکو سلستا ولاند دستيار معاون وزير دفاع آمريکا در امور اروآسيا ضمن سفر به آذربایجان ، با وزير دفاع جمهوري آذربايجان ديدار و در مورد اولويت هاي توسعه همکاري هاي نظامي ميان آمريکا و جمهوري آذربايجان گفتگو نموده بود.
وزیر دفاع آمریکا در دیدار با همتای آذری خود گفت در بازگشت به واشنگتن حساسیت و اهمیت فراوان موضوع قره باغ و تمامیت ارضی آذربایجان نزد مقامات آذربایجان را به بارک اوباما منعکس خواهم نمود.وی همچنین اظهار امیدواری کرد که ماده 907 که تحریمهائی را توسط آمریکا بر آذربایجان تحمیل میکند در آینده لغو شود.
گیتس همچنین خبر از سفر قریب الوقوع هیلاری کلینتن وزیر امور خارجه آمریکا به باکو داد و سفر خود و دیگر مقامات کشورش به باکو را حاکی از اهمیت آذربایجان برای آمریکا دانست.او همچنین از آذربایجان مججدا بخاطر مشارکت نیروهای نظامی این کشور در ائتلاف مبارزه با تروریسم و حضور تعدادی از نظامیان آذربایجان در عراق وافغانستان قدرادانی نمود.
وزیر دفاع آذربایجان نیز ضمن ابراز رضایت از همکاریهای دفاعی –نظامی دو کشور از عدم حل مناقشه قره باغ گلایه نمود وبر توسعه همکاریهای نظامی دو کشور تاکید نمود.
خاطر نشان می شود که وزیر دفاع آذربا یجان ماه گذشته میلادی دیداری از مسکو بعمل آورد و پیرامون مناسبات دفاعی دو کشور با همتای روس خود مذاکره نمود .همزمان با حضور رابرت گیتس در باکو ،اکتای اسداف رئیس مجلس ملی اذربایجان به دعوت سرگئی میرونف ئیس مجلس دومای این کشور در مسکو مشغول گفتگو با میزبان خود بود .دراین مذاکرات نیز موضوع اصلی ضرورت حل بخحران قره باغ بود .در همین حال وزیر خارجه آذربایجان تازه از سفر به ونیز ایتالیا و مذاکره با روسای گروه میسنک برگشته بود .
دیدار این مقام آمریکائی از باکو در شرایطی صورت گرفته است که واشنگتن و 5 کشور دیگر عضو گروه موسوم به 1+5 در صدد صدور قطعنامه جدید تحریم علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل هستند و باحتمال موضوع ایران وتحریم های احتمالی آتی از سوی وزیر دفاع آمریکا با مقامات آذربایجان مطرح شده است.
لازم به ذکراست که برای نخستین بار از ابتدای مناسبات تهران –باکو سفر وزیر دافع ج.ا.ایران در پائیز 1383 صورت گرفت و در تابستان 1384 برای لاولین بار وزیر دافع آذربایجان دیداری رسمی ازتهران داشت و دراین سفر موافقتنامه همکاریهای نظامی بین دوکشور از سوی وزرای دفاع با مضاء رسید واین اولین سند همکاریهای نظامی بود که از شروع روابط دوکشور امضا گردید.در این سند به عدم اجازه دو کشور به کشورهای ثالث بمنظور استفاده از اراضی شان علیه کشور مقابل تاکید شده است.
هرچند که آذربایجان پس از حادثه سپتامبر 2001 با ائتلاف علیه تروریسم برهبیر آمریکا همکاری میکند و در انتقال تجهیزات ونفرات آمریکائی ازطریق پایگاههای هوائی خود به این کشور مساعدت می کند ،اما تاکنون به در خواستهای نا مشروع آمریکا بر علیه منافع ایران پاسخ مثبت نداده (در قانون اساسی آذربایجان وگذاری پایگاه نظامی به کشورهای خارجی ممنوع است ،تنها پایگاه راداری قبله در این کشور که از زمان شوروری سابق برجای مانده بمدت 25 سال به روسیه اجاره داده شده است.از این پایگاه روسها در دوره شوروی و زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به نفع عراقی ها استفاده می کردند و گفته می شود اطلاعات نظامی ایران وآرایش نیروهای نظامی ایران را به عراق و آمریکا منتقل میکردند ،دو سه سالذ پیش از این هم پوتین رئیس جمهور وقت روسیه به جورج بوش پسر پیشنهاد داد از این پایگاه مشترکا علیه ایران استفاده کنند و کارشناسان دو کشور چند نوبت با یکدیگر در این خصوص دیدار و مذاکره کردند )و از موضع تهران در قبال پرونده هسته ای ایران حمایت نموده است .
البته باید اضافه کنم که اصولا آمریکا علاقمند به تقویت بنیه دفاعی آذربایجان نیست وهرچند از تمامیت ارضی این کشور حمایت میکند واخیرا نیز اعلام نمود انتخابات در قره باغ کوهستانی را برسمیت نمی شناسد ،اما عملا برای بازگردندان اراضی اشغالی آذربایجان و بازگشت آورگان آذری به سرزمین مادری خود اقدامی بعمل نیاورده است.
دیدار این مقام آمریکائی از باکو زمانی صورت گرفته است که در چند ماه گذشته برخی مقامات آذری در سطوح میانی و تعدادی از نمایندگان مجلس ملی این کشور و نمایندگان حزب حاکم آذربایجان نوین ،از نحوه برخورد واشنگتن با آذربایجان بویژه در خصوص بحران قره باغ انتقادات وگلایه هائی نموده بودند.
لازم به ذکراست که امریکا بیش از یکسال است که در باکو سفیر ندارد و اخیرا ائباما موتیو برایزا رئیس آمریکائی گروه مینسک سازمان امنیت وهمکاری اروپا را (که از سال 1994 حل مناقشه قره اغ را پی گیری میکند اما موفقیتی حاصل نشده است )بعنوان سفیر این کشور در آذربایجان به سنا معرفی نموده است که تلویحا مورد استقبال مقامات آذربایجان قرار گرفته است.
الهام علیف پس از دیار با گیتس ودر حالی این مقام آمریکائی در باکو حضور داشت ،جهت دیداری رسمی عازم ترکیه شد و با عبدالله گل همتای ترک خود دیدار و در خصوص مسائل دوجانبه فمنطقه ای و بین المللی مذاکره نمود .وی همچنین با رجب طیب اردوغان نخست وزیر این کشور نیز دیدار خواهد کرد . محور اصلی این سفر امضای قراداد انتقال گاز آذربایجان (وگاز نابوکو پس از سال 2014 )به اروپا از طریق ترکیه می باشد .دو کشور چند ماه است که در خصوص میزان تعرفه ترانزیتی که ترکیه از آذربایجان خواهد گرفت مذاکره می کنند ولی تا کنون به دلیل نرخ بالای پیشنهادی ترکیه توافقی در این خصوص حاصل نشده است .درسفر ماه گذشته اردوغان به ترکیه که پس از امضای بیانیه سه جانبه تهران صورت گرفت این قراردا بامضا نرسید و موکول به ادامه مذاکره و امضای آن در سفر الهام علیف به ترکیه گردید.بنظر میرسد دو طرف در این خصوص به توافق رسیده اند و دراین سفر قرارداد ترانزیت گاز آذربایجان ترکیه واروپا امضا خواهد شد . چراکه اگر امر بر عدم امضا واقع می شد دیدار رئیس جمهور آذربایجان از ترکیه صورت نمی گرفت. موضوع دیگر مورد گفتگومیان الهام علیف و مقامات ترک حتما حل بحران قره باغ خواهد بود .بویژه آنکه این سفر در شرایطی صورت گرفت که باکو از حمایت اخیر آنکارا از تمامیت ارضی آذربایجان و منوط نمودن برقراری روابط خود با ایروان را به حل مناقشه قره باغ بر اساس حفظ تمامیت ارضی این کشور منوط نموده است. هرچند که اگر موضوع شناسا ئی با صطلاح نسل کشی ارامنه در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا که با تلاش ایروان و لابی ارمنی آمریکا مطرح نمی شد ،اسناد امضاشده توسط وزرای خارجه ترکیه و ارمنستان در سوئیس که با حضور متنی چند از مقامات اروپائی و وزرای خارجه آمریکا وروسیه امضا شده بود به سمت تصویب در مجالس دو کشور پیش می رفت و محتملا گوشه هائی نیز از آنها باجرا در می آمد.
با نگرش به رفت وآمدهای اخیر مقامات روسی ،آمریکائی و کشورهای قفقاز و تحولات حادث شده در آسیای مرکزی و حوزه اسلاو بویژه قرقیزستان واوکراین بنظر می رسد واشنگتن و مسکو در خصوص اولویت دادن به همکاری و پرهیز حداکثری از رقابت در حوزه کشورهای مشترک المنافع به توافق ضمنی رسیده اند و از این طریق قصد دارند حوزه نفوذ خودرا در منطقه افزایش دهند وهزینه های سیاست خارجی خودرا بکاهند.استراتژی جدید امنیت ملی آمریکا و استراتژی جدید سیاست خارجی روسیه و امتیازات متقابلی که در منطقه و جهان به یکدیگر داده اند و شیوه تعامل اتحادیه اروپا وناتو با روسیه حاکی از چنین رویکردی است .همسوئی روسیه با آمریکا وغرب در موضوع هسته ای ایران و اظهارات اخیر مقامات روسی در رابطه با ایران و مو ضع مدودف در سفر چند روز پیش خود به آلمان در حضور مرکل صدر اعظم این کشور مصداقی بر بروز چنین رویکردی است.در صورت تداوم این روند از این پس همسوئی و همکاری بیشتری میان امریکا ،اروپا وروسیه وتا حدودی چین در مسائل بین المللی بو یژه در قبال ایران را شاهد خواهیم بود .
۲۲.۳.۸۹
تاملی برادعای ولادیمیر پوتین در خصوص حل مناقشه قره باغ
نخست وزير روسيه روز سه شنبه 18/3/89در حاشیه نشست سران سازمان کنفرانس امنیت واعتماد سازی در آسیا در استانبول در کنفرانس مشترک با همتای ترک خود پیرامون حل مناقشه قرهباغ نکاتی را بشرح ذیل مطرح نمود که قابل تامل است.
هرگونه دخالت و يا فشار بر يكي از طرفين مناقشه ناگورنو- قرهباغ بسيار پر مخاطره است و روسيه نميخواهد كه آذربايجان يا ارمنستان بگويند كه بر آنها فشار وارد شده است.
در حل اينگونه مناقشات، هيچ يك از طرفين مسئوليت را بر عهده نميگيرند.
شخصيتهاي رسمي دو كشور بايد اين مسئله را مورد مذاكره قرار دهند و به مذاكرات خودادامه دهند. بايد به راه حلي در اين مناقشه دست يافت كه از سوي دو طرف پذيرفته شود.
ديگر كشورها در اين مسئله تنها ميتوانند به عنوان میانجی و کمک دهنده عمل كنند. در اينجا بايد تحمل داشت، زيرا اين مسئله بسيار دشواري است ، آذربايجان و ارمنستان خود بايد اين مناقشه را حل كنند و روسيه و ديگر كشورها نيز كمكهاي لازم را به آنها ميكنند.
ما نميتوانيم در این مسئله دخالت کرده وطرفين را به پذيرفتن تصميمي وادار كنيم و نميتوانيم بر آنها فشار وارد كنيم.
اظهارات پوتین بنا به دلایل مختلف قابل تامل و غیر صادقانه است .
1-مناقشه قره باغ با کمک مستقیم روسیه آغاز شده و منجر به اشغال هفت شهر دیگر جمهوری آذربایجان و اشغال 20 درصد از اراضی آذربایجان و آوراه شدن یک میلیون آذری شده است.
2-ارتش سابق روسیه در قفقاز با حضور در ارمنستان به این کشور کمک کرده است تا سرزمینهای آذربایجان را تصرف کند .چرا که آذربایجان قصد واگرائی از روسیه داشت وارتش این کشور را دولت حاکم قت جبهه خلق از این کشور بیرون رانده بود وبه ضویت اتحادیه کشورهای مشترک المنافع در نیامده بود.
3- در حال حاضر نیز نیروهای نظامی شوروی سابق وروسیه در ارمنستان حضور دارد
و مسکو –ایروان قرارداد 25 ساله نظامی برای استقرار پایگاه ونیروهای نظامی روسیه در ارمنستان از دو دهه پیش امضا نموده اند و باحتمال زیاد قبل از انقضا تمدید خواهد شد.
4- روسیه به طرق مختلف به ارمنستان سلاحهای مختلف ارسال میکند .
5- مرزهای ارمنستان با ایران ، ترکیه ،گرجستان و مناطق اشغالی آذربایجان با ایران وآذربایجان توسط نیروهای روسی یا مشترکا با نیروهای ارمنی یا حداقل با هدایت فرمانهان روسی اداره می شود .(به نسبت موقعیت سوق الجیشی نحوه حفظت متفاوت است )
6- در دوره شوروی نیز ارمنی ها در سطوح عالی ساختار این کشور حضور ونفوذ داشتند اکنون نیز در فدراسیون روسیه نیز چنین است .
7- عنصر دین ومذهب در نزدیکی روسها با ارامنه مولفه مهمی بوده ودر حال حاضر نیز چنین است.
8- روسیه تامین کننده انرژی هسته ای ،گازی و برقی ارمنستان است . بخش بسیار زیادی از نیروگاه های برق ارمنستان در ازای بدهیهای این کشور به روسیه به شرکتهای روسی تحویل داده شده است. (البته در یک دوسال اخیر با احداث خط لوله گاز ایران به ارمنستان ،تهران نیز بخشی از نیازهای گازی این کشور را درقابل دریافت برق تامبن می کند .روسیه نیز مانع از ازایش قطر لوله گاز این مسیر شد تا امکان ترانزیت گاز ایران از طریق ارمنستان به مقاصد دیگر فراهم نشود. در حالیکه امکان صدور گاز ایران به اروپا از طریق خطوط لوله موجود در اذربایجان فراهم است به شرطی که گاز به حد کافی تولید کنیم و اراده ای برای این اقدام ایجاد شود)
9- ارمنستان در حوزه تصمیم گیری و نفوذ روسیه قراردارد .عضو پیمان امنیت دسته جمعی متشکل از چند کشور اتحادیه مشترک المنافع که با ادعای رهبری روسیه اداره می شود می باشد و درسایر برنامه های نظامی –دفاعی اتحادیه مذکور قرار دارد.در حالیکه آذربا یجان عضو دارای چنین وضعیتی نیست واساسا اراده ای برای برخورداری از وضعیت مشابه ارمنستان نداشته وندارد.(باکو برای فرار از سلطه روسیه استراتژی همگرائی با غرب را برگزید اما در موضوع قره باغ این رویکرد پاسخگوی منافع این کشور نبوده است )
10- علیرغم ادعای پوتین مبنی بر اینکه دو کشور باید خودشان مناقشه قره باغ را حل کنند ،همواره شاهد بوده ایم که مسکو بارها حتی خارج از چارچوب گروه مینسک در جهت باصطلاح حل این مناقشه تلاش کرده است ،علیرغم اینکه روسیه یکی از روسای سه گانه این گروه می باشد در برخی مقاطع در جهت تضعیف نقش این گروه اقدام نموده است تا نشان دهد که نقش اصلی در حل مناقشه قره باغ را کرملین نشینان بر عهده دارند.لذا سخن پوتین در استانبول ادعائی بیش نیست.
11-مسکو در عین حال که موجد بحران قره باغ و طرفدار ارمنی ها است ،سخنی در ایرن رابطه نمی گوید اما از رفتارهای گذشته وحال این کشور در قبال دو کشور متخاصم می توان به این ادعا پی برد.آینده نیز ثابت خواهد کرد که چنین است.
12- روسیه با یک وضعیت پاردوکسی در منطقه قفقاز مواجه است .در قفقاز شمالی از یک سو استقلا ل آبخازیا و اوستیای جنوبی را برسمیت می شناسد تا گرجستان را که در مسیر واگرائی از روسیه و همگرائی با غرب وخواستار عضویت در ناتو می باشد تحت فشار بگذارد ،از سوی دیگر با استقلا طلبان چچن ،اینگوش ،داغستان و...بی رحمانه برخورد نموده وآنها را به خاک وخون می کشد.همچنین در قفقاز جنوبی به دنبال توسعه نفوذ خود می باشد و در همین راستا مایل است بحران قره باغ استمرار یابد . البته اگر مسکو نگران فروپاشی فدراسیون خود نبود شاید هم از الحاق قره باغ به ارمنستان یا استقلال ان حداقل تلویحا حمایت می نمود.
با نگرش به موارد فوق و مولفه های دیگری که از ذکر آن امتناع می شود بنظرمی رسد
سخنان ولادیمیر پوتین در استانبول مبنی بر اینکه آذربا یجان وارمنستان خود باید مناقشه قره باغ را مذاکره و راه حلی برای آن بیابند و دیگر کشور نبالید دخالت کنند یا آنها را تحت فشار بگذارند ادعائی بیش نیست. طرح این موضع از سوی نخست وزیر روسیه در شرایطی که اخیرا ایران ، آمریکا ،اروپا وکشورهای مسلمان مواضعی به نفع آذربایجان اتخاذ نموده اند و باکو اعلام نموده در چارچوب طرح تجدید نظر شده مادرید آماده استمرار مذاکره با طرف ارمنی با مشارکت روسای گروه مینسک می باشد و ارمنستان از این پیشنهاد طفره رفته است می تواند حاکی از نارضایتی مسکو از طرح مادرید و تداوم فرسایشی نمودن روند حل بحران قره باغ باشد.
دکتر افشار سلیمانی
22.3.89
۱۷.۳.۸۹
با عنایت مسکوتصویب قطعنامه تحریم علیه ایران قطعی است
دیمیتری مدودف رییس جمهوی روسیه می گوید در مورد وضع تحریم های جدید بر ایران یک توافق بین المللی وجود دارد.دیمیتری مدودف رئیس جمهوری روسیه که در آلمان به سر می برد موضوع روز شنبه ۱۵ خرداد در پی دو روز گفت و گو با آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان گفت :در مورد وضع تحریمهای جدید برایران یک توافق بین المللی وجود دارد کرد. او ابراز امیدواری کرد که رهبر جمهوری اسلامی ایران صدای جامعه بین المللی را بشنود.موضع مدودف در قابل تحریم ایران تکراری است اما نکته قابل تامل در اظهارات وی این است که وی رهبر جمهوری اسلامی ایران را مخاطب قرار داده است ،چنین رویکردی پس از موضع گیری اخیر رئیس دولت ایران در قبال مسکو بیشتر قابل توجه وتعمق است. ادامه…
ازسوی دیگر سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه روز جمعه۱۴ خرداد گفته بود تا تکمیل پیش نویس قطعنامه جدید تحریم علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد فاصله کمی مانده است و به تکمیل کار روی پیش نویس قطعنامه تحریم های جدید علیه ایران نزدیک می شود.
وی که برای دیداری یک روزه با مقامات چین به پکن رفته بود، افزود قطعنامه پیشنهادهای روسیه، چین و اعضای غیر متعهد شورای امنیت را در بر می گیرد. خبرگزاری اینترفکس بنقل از لاوروف می گوید حذف عبارت «تحریم های فلج کننده» از جمله پیشنهادهای روسیه و چین است.وی همچنین پیشتر گفته بود قطعنامه تحریم در راستای منافع ملی روسیه می باشد.
در همین حال وزارت امور خارجه روسیه اعلام کرد لاوروف و هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در محتوای تحریم های پیشنهادی، درباره برنامه اتمی ایران تبادل نظر کردند.
آنها در این گفت و گو، که معلوم نیست چه زمانی انجام گرفت، در مورد چشم اندازهای اجرای معامله معاوضه سوخت اتمی بحث کردند.
لازم به ذکراست که مقامات روسی در واکنش به اظهارات اخیر رئیس دولت دهم ج.ا.ایران درانتقاد از مواضع مسکو ،این سخنان را عوامفریبی خوانده و تهران را به عدم شفافیت در سیاست خارجی متهم کردند.
روز چهارشنبه گذشته نیز، رییس شورای امنیت گفت تحریم های جدید ممکن است ظرف ۱۰ روز به اجرا گذاشته شود.
همچنیین ظرف چند روز گذشته سخنگویان کاخ سفید ووزارت خارجه آمریکا از تصویب قریب الوقع قطعنامه تشدید تحریمها علیه ایران سخن گفتند.
وزیر خارجه برزیل هم گفته بود کشورش با قطعنامه تحریم مخالف است .اما اگر در شورای امنیت این قطعنامه تصویب شود به آن احترام خواهد گذشت.
بنظر می رسد تصویب قطعنامه جدید تحریم قطعی است و تهران که همواره اعلام نموده قطعنامه های سازمان ملل ارزشی ندارد و اساسا تحریمها تثیر مثبت بر اقتصاد وصنعت ایران داشته ، نباید در جهت عدم تصویب آن اینگونه با هزینه کردن از عزت جمهوری اسلامی ایران تلاش نماید.
۱۲.۳.۸۹
تاثیرات مثبت اقدام منفی صهیونیستها علیه کاروان صلح
عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد
جنایتی که صهیونیستها بر علیه انسانهای بی گناه که متشکل از اتباع چند کشور مسلمان ومسیحی بود و به نیت کمک انساندوستانه با چند کشتی عازم نوار غزه بودند در نوع خود در سالهای اخیر بی نظیر بود ،از این نظر بی نظیر بود که جنایتهای رژیم صهیونیستی در نوار غزه و کشتار انسانهای بی گناه در غزه به بهانه پاسخ به عملیات نظامی فلسطینی های غزه صورت گرفت ورفتار غیر انسانی وکشتار مردم در جنوب لبنان نیز به همین بهانه صورت گرفت ، صد البته که این بهانه نیز قابل پذیرش نیست ، چرا که اسرائیل غاصب است .اما کشتن و زندانی کردن غیر نظامیان وزنان صلح جو که قصد کمک انساندوستانه به ملت مظلوم فلسطین بویژه بیماران و آوارگان را در نوار غزه داشتند نه تنها با هیچ بهانه ای قابل قبول نیست بلکه از هر منظری محکوم و مردود است ،از نظر انسانی ،حقوق بین المللی ،حتی حقوق بین الملل در دوره جنگ ،حقوق بشر و...
اقدام غیر انسانی صهیونیستها در شرایطی رخ داده که هیچ سرنشینی در کشتیتها و هیچ فلسطینیی در غزه نه تنها تیری شلیک نکرده ،بلکه حتی قصد این کار را هم نداشته است ،اما در جنگ2 2روزه رمضان و جنگ 30 روزه غزه مسلمانان لبنان وفلسطین پاسخ گلوله را با گلوله دادند و اراده آنها که مبتنی براصل آزادگی ومصداق حدیث معروف هر که برای خداست خدا برای اوست بود بر دشمن صهیونیستی غلبه کرد .این غلبه در شرایطی رخ داد که اسرائیل غاصب از بیشترین امکانات پیشرفته نظامی برخوردا است.
این بار جنایتهای رژیم صهیونیستی تا آن اندازه بی شرمانه بوده که حتی برخی از روزنامه های اسرائیلی نیز از این اقدام انتقاد کرده اند.
حمایت اشکار آفکار عمومی جهان از مردم غزه و محکوم نمودن این رفتار وحشیانه نتانیاهو از سوی اکثریت قریب باتفاق کشورها و سازمانهای بین المللی و منطقه ای نقطه عطفی در تاریخ خاورمیانه می باشدو قطعا نتایج مثبتی برای مسلمانان و فلسطینیان در پی خواهد داشت.
اقدام غیر عقلائی و وحشیانه رژیم صهینونیستی در داخل اسرائیل ،منطقه خاورمیانه ،نظام بین الملل بویژه در جهان اسلام و افکار عمومی جهان آثاری منفی برای صهیونیستها و تاثیراتی مثبت برای فلسطینیان بر جای خواهد گذاشت بدیهی است که به نسبت کشورها و مناطق این تاثیرات متفاوت خواهد بود.
به نظر می رسد ، در داخل اسرائیل انتقادات از دولت حاکم را افزایش خواهد داد ،جمعیت های یهودی که مخالف اقدامات این رژیم هستند با جدیت بیشتری انتقادات خودرا علیه این نظام غصبی ادامه خواهند داد.دولت ائتلافی نتانیاهو با چالش در درون وبرون مواجه خواهد شد تا جائیکه محتملا خدشه به این ائتلاف وارد خواهدشد وحزب رقیب سایه فرصت بیشتری برای ایفای نقش خواهد یافت.
از سوی دیگر این حادثه می تواند سبب برداشته شدن گامهای جدیتر میان دولت خودمختار فلسطین در کرانه باختری و دولت حماس در غزه به سمت آشتی ملی گردد موضوعی که همواره ضروریست وشکاف میان این دو باعث سوء استفاده صهیونیستها شده است.
محکوم نمودن این اقدام اسرائیل ازسوی کشورها و ملتهای غیر مسلمان همچنین سبب مصم تر شدن فلسطینی ها برای ادامه مبارزه و مسلمانان برای حمایت از فلسطین خواهد شد وصهیونستها با این اشتباه استراتزیک پایگاهای حمایتی خودرا در میان کشورها وملتهای غیر مسلمان تا اندازه قابل توجهی از دست خواهند داد.
حاکمان صهیونیست که به دلیل چالشهای فراوان در داخل وخارج سر کلاف را گم کرده و دست به چنین اشتباهات استراتژیک زده اند از این پس نیز با سرگرم شدن به حل این بحران ،فرصتهای زیادی را از دست خواهند داد و احتمالا سهوهای دیگری را مر تکب خواهند شد که همه اینها به نفع فلسطین خواهد بود.
مهمتر اینکه در پی ناخرسندی واشنگتن از اسرائیل پس از اعلام احداث 1600 واحد مسکونی در بیت المقدس شرقی در جریان سفر جورج میچل نماینده بارک اوباما در مسائل خاورمیانه ، این اقدام رژیم صهیونیستی عامل دیگری برای شکر آب شدن مناسبا ت این دو خواهد شد ، هر چند که صهیونیستها در آمریکا نفوذ فراوانی دارند و کاخ سفید نیز تحت تاثیر آنهاست و اقدام وحشیانه هم پیمانان صهیونیست خودرا علیه کمک رسانان غزه آنگونه که باید محکوم نکرد ،اما به هر تقدیر این رژیم را مورد بازخواست قرارداد وتحت فشار بین المللی نمی تواند موضع گیری در انتقاد از این رژیم نکند.و در برابر محکوم کردن اسرائیل از سوی کشورها و سازمانهای بین المللی واکنشی منفی از خود نشان دهد.
از دیگر سو این اقدام صهیونیستها سبب به تعویق افکنده شدن مذاکرات غیر مستقیم اسرائیل و دولت خود گردان فلسطینی خواهد شد و توان چانه زنی فلسطینی هارا در مذاکرات بعدی افزایش خواهد کرد .همچنین باراک اوباما را با چالشی جدی در روابط با مسلمانان و اسرائیل قرا خواهد داد.اوباما که با شعار تغییر قصد داشت به مسلمان نزدیک شود و سال گذشته در قاهره وعده هائی به کشورهای اسلامی داده بود و اخیرا نیز در واشنگتن نشستی با کار آفرینان مسلمان برگزار نموده بود و قول وقرار هائی با آنها گذاشته بود ، در راستای پیش برد این اهداف با موانع جدی روبرو خواهد شد و در داخل آمریکا نیز در برابر حزب رقیب و منتقدانش با چالشهائی مواجه خواهد شد.
اشتباه استراتژیک صهیونیستها در حمله به انسانهای بی گناه در کشتی های صلح موقعیت تهران را خاورمیانه قوی تر خواهد ساخت و تلاش گروه 5+1را درتصویب قطعنامه چهارم تحریم علیه ایران را با تاخیر مواجه خواهد نمود.
از سوی دیگر با توجه به واکنشهای تند ترکیه نسبت به این رفتار سبوعانه اسرائیل که برای اولین بار با این حجم وعمق صورت می گیرد ، با ملحوظ داشتن این موضوع که ترکیه عضو ناتو و هم پیمان غرب است می تواند در تحولات آتی منطقه تاثیرات زیادی داشته باشد ود رصورت استمرار این مواضع حتی معادلات منطقه ای وجهانی را تا حدودی دچار تغییر نماید.این اقدام ترکیه در کنار اقدام اخیر این کشور در امضای بیانیه سه جانبه تهران در خصوص معاوضه اورانیوم غنی شده با درصد پائین ایران با سوخت 20 درصدی که موجبات حسادت و عصبانیت گروه 5+1 را فراهم نمود در صورت ایستادگی آنکارا ،برازیلیا و کشورهای مخالف با سیاستهای این گروه در عرصه جهانی می تواند در تصمیمات آنان به نفع ایران و فلطسین تاثیر گذار باشد . بدیهی است در این صورت ترکیه به مروربه بازیگری بزرگ که در پی آن است و تئوری نو عثمانیسم را پی می گیرد تبدیل خواهد شد.
اینک که اسرائیل با چالش جدی مواجه شده و بحرانی که از الطاف خفیه الهی و مصداق مکروامکرالله والله خیر الماکرین ، وعدو شود سبب خیر گر خدا خواهد است وبه دست خود صهیونیستها ایجاد شده و عمدتا به نفع ملت فلسطین است و چنین واکنشی از سوی این رژیم حاکی از نقطه ضعف آنهاست ،ضروریست که این روند استمرار یابد و ملتهای جهان بویژه ملتهای خاورمیانه و همسایگان آنها با کشتیهای بیشتری به سوی سواحل نوار غزه به حرکت در آیند ودراین تلاش نهادهای مدنی وغیر حکومتی باید از سوی کشورهای منطقه تجمیع شوند و با برنامه ریزی این اقدام انساندوستانه را درجهت خارج ساختن مردم غزه از محاصره 3 ساله به منصه ظهور رسانند ادامه این روند حتی در رسیدن ملت فلسطین به حقوقشان تاثیرات زیادی می تواند در برداشته باشد.