ايراس: جمهوری چچن با یک میلیون و سیصد هزار نفر جمعیت (که اکثریت آنها مسلمان سنی حنفی هستند) و 19300 کیلو متر مساحت، در بخش شرقی شمال قفقاز، غرب اوستیا و اینگوش، شمال استاوروپل کاری، شرق داغستان و جنوب گرجستان قرار دارد و از سه طرف به روسیه محدود است. این جمهوری در منطقهای با تاریخی طویل قرار دارد که بعد از اسلام و بویژه پس از ظهور قدرت و دولت روس (از قرن دهم میلادی به بعد) در شمال قفقاز بین سه قدرت روس، ایران و عثمانی به صورت منطقه رقابت دست به دست شده است و هر از گاهی قدرتهای مزبور بر تمام و قسمتی از قفقاز تسلط داشتهاند.
چچنها پس از دستگیری شیخ شامل در سال 1895 و تکمیل سلطه روسها بر منطقه و سرکوب شدید چچنها، مقاومت خود را ادامه داده و از هر فرصتی برای نجات خود از سلطه روسها و شوروی استفاده نمودند و تعدادی از آنها نیز آواره شده و به مناطق پیرامونی و حتی سرزمین عثمانی پراکنده گردیدند. اعتقادات دینی مسلمانان چچن دارای دو خصلت مشخص است یکی اینکه اکثرا مسلمان حنفی مذهب میباشند که خود در حوزه نظارت مرکز مذهبی قفقاز شمالی و داغستان، مستقر در ماخاچ قلعه که پیرو مذهب شافعی است قرار دارند و دیگر این که در اعتقادات آنها طریقتهای صوفیانه جای ویژهای داشته و از خود تاثیر شگرفی به جا گذاشته است. از طریقتهای صوفیانه مشهور و متداول در منطقه چچن میتوان به طریقه نقشبندی منسوب به خواجه بهاء الدین نقشبندی بخارائی و نیز طریقه قادریه منسوب به عبدالقادر گیلانی (چیلانی) که در عراق شکل گرفت اشاره کرد.
خصلت طریقتگرائی چچنها، گویا در شکل دهی به انگیزه مبارزه و مقاومت آنها در برابر روسهای مهاجم در سراسر قرون 18، 19، 20 مؤثر بوده است و روسها نیز متقابلا وحشیانهترین روشها را نسبت به این ملت مبارز و مقاوم روا داشتهاند. داستان مبارزات قهرمانانه غازی محمد، شیخ شامل، کوشا حاجی، علی بیک حاجی، عبدالرحمان، اورون حاجی و سایرین زبانزد همگان و جزو خاطرات چچنیهاست و نمیتوانند آن را فراموش نمایند. به همین خاطر رمز مقاومت و مبارزه مردم چچن با روسها را در گذشته و حال اسلامخواهی و طریقت صوفیانه میدانند زیرا رهبران مبارزاتی را عمدتا شیوخ متصوفه تشکیل میدادند. چچنیها بر اساس گزارشهای مقامات رسمی شوروی، از اواسط دهه هشتاد اقدام به فعالیتهای مذهبی نگرانکننده نمودند.
تاثیرات انقلاب اسلامی در جهان اسلام از سوئی و به گوش رسیدن لرزش پایههای نظام شوروی کمونسیتی از سوی دیگر سبب افزایش فعالیتهای زیرزمینی در بین چچنیها شده بود. تداوم پیگیرانه ازدواجهای درونگروهی مسلمانان بخصوص از سوی زنان، مدارس اسلامی و ساعات منظم آموزش قرآن در میان کودکان، رسوخ نوارهایی با محتوای دینی از خارج، چاپ قرآن، زیارت اماکن مقدسه و مزار چهره های مذهبی و مبارز، غیبت از مراسم رسمی برگزار شده از سوی دولت شوروی، ابراز ناخشنودی از حضور روسها و برخورد خشونت آمیز جوانان چچنی با آنها و غیره مقامات شوروی را به این نتیجه رسانده بود که بقای اسلام در میان چچنها و سایر اقوام منطقه عمدتا به سبب ریشههای تاریخی و نقش آنها در مبارزات ملی در قرن گذشته بوده است و در واقع نگرش یک مرد چچنی به اسلام جنبهای از هویت ملی او محسوب می شود.
تا اواخر قرن هیجدهم عمدتا ایران - عثمانی و پس از آن (بویژه پس از جنگهای ایران و روس که به معاهدات گلستان 1813 م و ترکمنچای در 1828م منتهی شد) روسها بر منطقه مسلط شدند. با فروپاشی شوروی سابق و استقلال جمهوریهای مختلف بویژه در قفقاز، موج استقلالخواهی مناطق نامتجانس را دربرگرفت. اینک با دو قفقاز مواجهیم، یکی قفقاز جنوبی شامل سه کشور نو استقلال آذربایجان، ارمنستان وگرجستان که مستقلند اما هنوز به درجاتی متفاوت تحت نفوذ روسیه و دیگری ماوراء قفقاز یا قفقاز شمالی که تحت سیطره و حاکمیت روسیه میباشد و هر گونه تلاش آنها برای مستقل شدن با مانع زیادی از سوی کرملین مواجه شده و تا کنون دهها هزار کشته و مجروح از مسلمانان بویژه چچنها، آنها را به آرزویشان نرسانده است.
در این میان چچنها و اینگوشها و داغستانی که بیشترین هزینه را دادهاند به دلیل عدم امکان آزادی درنظرات و برگزاری انتخابات آزاد برای گزینش نوع حکومت و رئیس جمهور در برخی موارد مجبور به اقدامات چریکی و عملیات انتحاری علیه مقامات دولتی چچنی وابسته به مسکو و مقامات روسی در شهرهای مختلف روسیه بویژه در مسکو شدهاند که ناگزیر غیر نظامیان روسی نیز جان خود را از دست دادهاند به گونهای که در حمله روسیه به چچن مردم غیر نظامی چچن نیز جان باختهاند و در مجموع چچنها و اینگوشها بیشتر از روسها جان خود را از دست دادهاند.
آنچه روشن است این است که چچنها استقلالخواهی خود را از دست ندادهاند و در مبارزه سالهای 1994تا 1996 که روسها را به عقب راندند و قریب 40 هزار از مبارزین و مردم غیرنظامی جان خود را از دست دادند این را باثبات رساندند. متاسفانه آنها حتی به اندازه مردم بوسنی و یا کوزوو هم از حمایت دولتهای اسلامی و کنفرانس اسلامی برخوردار نشدند در حالیکه به گفته رهبران چچن آنها برای نیل به استقلا و احیاء و اعتلاء اسلام، در خط گسل اسلام و مسیحیت ارتدوکس قفقاز و فرهنگ اسلاوی - روسی منطقه مبارزه میکردند. از منظر تاریخی روسها همواره علیه مسلمانان بودهاند و اگر در مقاطعی با مسلمانان به نرمی برخورد کردهاند بنا به ضرورت تاریخی بوده است. بعنوان مثال استالين در جنگهای جهانی اول و دوم با تحریک احساسات مسلمانان از آنها در جهت منافع شوروی استفاده کرد. همانگونه که از ایران بعنوان پل پیروزی در جنگ دوم بهره برد اما پس از خاتمه جنگ مناطق آذربایجان ایران را تخلیه نکرد و در نهایت با تهدید رئیس جمهور وقت آمریکا اراضی ایران را رها ساخت.
روسها همچنین از مسلمانان علیه مسلمانان در طول تاریخ استفاده نمودهاند و هم اکنون نیز از مسلمانان چچن، اینگوش، بالکار، داغستان، تاتارستان و... علیه آنان استفاده میکنند. پس ازحادثه 11 سپتامبر 2001 در آمریکا، مسکو از فرصت استفاده کرد و جنگ علیه استقلالطلبان چچن را به بخشی از مبارزه علیه تروریسم تبدیل نمود و به قلع و قمع مسلمانان چچن پرداخت.
مسکو در شرایطی علیه مسلمانان آزادیخواه و استقلالطلب روسیه هجوم میبرد که خود بر خلاف قواعد شناخته شده و پذیرفته شده حقوق بینالملل، استقلال آبخازیا و اوستیای جنوبی را که جز ء لاینفک گرجستان میباشد مورد شناسائی قرار داد و عملا این دو منطقه را از این طریق به اراضی خود پیوند زده است. مبارزین چچن از سال 1999 به این سو پس از هجوم نیروهای روسیه به دستور پوتین به چچن وارد لاک دفاعی شدهاند و عملیات انتحاری، پارتیزانی علیه روسها انجام میدهند. پس از قریب 6 سال سکوت نسبی که بحران چچن آتش زیر خاکستر بود در ماههای پایانی سال 2009 و در ماههای اخیر سال جاری میلادی شاهد افزایش این گونه عملیات از سوی مبارزین چچن، اینگوش و داغستانی علیه روسها هستیم. این تحولات نشان میدهد که بحران هنوز حل نشده و مردم چچن و مسلمانان روسیه که بیش از 20 میلیون نفر تخمین زده میشوند در پی کسب استقلال از مسکو هستند.
البته آنها در شرایط فعلی اختیارات بیشتری مطالبه میکنند و مایلند در ترکیب فدراسیون روسیه ادامه حیات دهند اما اصالتا در پی استقلال هستند و اگر رفراندومی آزاد برگزار شود اکثریت مسلمانان به استقلال آری رای خواهند داد. اما مسکو با انجام معامله با غرب وآمریکا (که در مقاطعی حامی استقلال خواهی چچنها بودند و از آنها حمایت میکردند و برخی از رهبران چچن را بعنوان پناهنده سیاسی پذیرفتند) بویژه پس از حادثه سپتامبر 2001 ذیل هدف مبارزه با تروریسم مبارزه با چچنها را تقویت نمود. اما چرا روسیه نمیخواهد چچن و جمهوریهای اطراف آنرا از دست بدهد؟ دلایل اصرار روسیه بر حفظ چچن ولو به قیمت نابودی شهرها، روستاها و یک میلیون چچنی عبارتند از:
1-موقعیت جغرافیایی استراتژیک چچن که ضلع جنوبی آن بر خطالراس رشته کوههای قفقاز شمالی تکیه زده و جدائی آن، روسیه را از داشتن موقعیت مسلط در منطقه قفقاز محروم می نماید و به لحاظ اشراف رشتههای مزبور بر دشتهای روسیه، میتواند آن را به منبع تهدیدی برای روسیه تبدیل نماید.
2- قلمرو جغرافیایی چچن و شهر گروزنی از موقعیت کنترلی و استراتژیکی از جهات دیگر برخوردار است که فقدان آن بر وابستگی روسیه و نیز محرومیت آن از دسترسی به منافعش در منطقه تاثیر به سزائی دارد. برای نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1-2- رودخانه ترک که بخشهایی از داغستان را آبیاری نموده و در این جمهوری به دریای خزر میریزد از منطقه چچن سرچشمه میگیرد.
2-2- خط آهن سبلان به ماخاچ قلعه از مرکز گروزنی میگذرد.
3-2- گروزنی در مسیر خط آهن رستف به باکو و آستاراخان - گراسنودار و ساحل دریای سیاه قرار دارد.
4-2- گروزنی پس از پیدایش نفت و احداث خطوط لوله شرق خزر اهمیت ویژه ای پیدا کرد و این شهر که در سال 1818م تاسیس شد به همین خاطر به سرعت رشد کرد و هم اکنون از موقعیت محوری برخوردار است و اگر چه خطوط لوله انتقال نفت باکو و شرق خزر به بندر روسی نووروسیسک در ساحل دریای سیاه از گروزنی عبور میکند، به دلیل بحران چچن فعلا بلااستفاده میباشد ولی نقش آتی موقعیت چچن و گروزنی در اتصال خطوط لوله نفت خزر به اروپا و جهان خارج از دید روسها پنهان نمیباشد و به لحاظ ژئوپلتیکی محور گروزنی - نووروسیسک میبایست در رقابتهای منطقهای و جهانی و در جنگ خطوط نفت منطقه به ایفای نقش بپردازد و میدان را از رقبای دیگر نظیر باکو - جیهان برباید.
3-روسها با از دست دادن چچن بخشی از خاک خود را از دست میدهند و از دست رفتن چچن علاوه بر آن، خطر پدیدار شدن بازی دومنیو را در پی دارد زیرا اگر این اولین جمهوری سرسخت و ناسازگار با روسیه موفق به استقلال گردد بلافاصله نوبت به جمهوریهای قرینه آن در منطقه قفقاز و سایر مناطق میرسد یعنی به دنبال آن هیچ تضمینی وجود ندارد که سایر جمهوریهای خودمختار روسیه در قفقاز و ماورای آن دست به اقدام مشابهی برای جدائی از روسیه نزنند. در این میان میتوان از جمهوریهای داغستان، تاتارستان، اینگوش، اوستیای شمالی، آدیکه، قرهچای، چرکس، کاباردین و بالکار، کلموک و غیره نامبرد.
4-اتحاد فرضی و احتمالی چچن و داغستان میتواند علاوه بر محروم کردن روسیه از دسترسی به برخی فرصتهای استراتژیکی، به محرومیت روسیه از بخش قابل توجهی از دریای خزر منجر گردیده و بر منافع روسیه تاثیر منفی بگذارد.
بنابراین با ملاحظه دلایل مفروض فوقالذکر روسها با تمام قوا سعی بر سرکوب جنبش استقلال طلب مسلمانان چچن و حفظ اتصال آن در مجموعه جغرافیای سیاسی روسیه دارند. متقابلا چچنیها نیز با تمام قوا سعی بر بهثمررساندن مبارزات مستمر تاریخی و در آغوش کشیدن آرمان سیاسی دیرینه خود یعنی استقلال از مجموعه اسلاوی - ارتودوکسی شمال خود که هیچ گونه تجانسی با آن احساس نمیکنند را دارند . از این رو جدالی سخت بین آنها جریان دارد.
با درنظر داشت این نکته که از زمان جنگ جهانی دوم به این سو قریب بیش از 150 کشور به تعداد واحدهای سیاسی در نظام بینالملل افزوده شده و سازمان ملل متحد که با حضور 51 کشور تشکیل شد اینک قریب 200 عضو دارد و با ملحوظ داشتن مولفههای موثر ناشی از دوران مدرنیسم، پست مدرنیسم، جهانی شدن و فرا صنعتی و استمرار این پروسه سیاسی و اجرای پروژههای مختلف همه جانبه از سوی کشورهای مختلف، که جملگی در احیای هویتهای تاریخی، فرهنگی و دینی موثرند و اکثریت ملتها را به سمت هویتخواهی و بازگشت به خویشتن سوق میدهند و همینطور منافع بازیگران بزرگ عرصه بینالملل در افزایش تعداد واحدهای سیاسی و تضعیف قدرتمندان سلطهجو است.
بنظر میرسد موج استقلالخواهی مردم مسلمان چچن و دیگر جمهوریهای مسلمان نشین روسیه (که جمعیت آنها از نرخ رشد مثبتی بر خلاف جمعیت روسها که از نرخ رشد منفی برخوردار است) فرو نخواهد نشست و علیرغم فراز و نشیبهای پیش رو از روند رو به جلوئی برخوردار خواهد بود و با عنایت به روند تاریخی گذشته و عوامل موثر کنونی که به برخی از آنها اشارت رفت، در آیندهای نه چندان دور جهان مكرر، شاهد ظهور کشورهای جدید از درون فدراسیون روسیه خواهد بود. با توجه به اینکه به حوادث تاریخی چچن بصورت کلی اشاره شد ذیلا به برخی از این حوادث که امکان استخراج آنها در فرصت اندک میسر بود میپردازم. بدیهی است که این منطقه حوادث بسیاری را در طول حداقل 5 قرن گذشته شاهد بوده است اما در این مقال مجال طرح آن نیست.
گاه شمار اهم تحولات چچن از قرن 16 تا کنون
سال 1577
سپاه قزاق ترک روسی توسط قزاقهای آزاد ساکن مناطق ولگا به سوی رودخانه ترک در مناطق پست چچن شکل گرفت.
سال 1783
روسیه و پادشاهی گرجی کارتل –کاختی (که در اثر تاخت و تاز ترکان و ایرانیان تخریب شده بود، پیمان گئورکی وسک را امضا کردند که بر اساس آن کارتل –کاختی تحت سلطه روسیه در آمد.
سالهای 1791-1785
گسترش سلطه و نفوذ روسیه بر مناطقی که قبلا تحت نفوذ ترکیه و ایران بود و ادامه مقاومت مسلمانان در برابر روسها (این مقاومت تحت رهبری منصور آشورما (شیخ نقشبندی صوفی) با حمیت متزلزل قبایل قزاق شمالی انجام میشد. منصور آشورما امید داشت بتواند یک کشور اسلامی ماوراءقفقاز تحت قوانین شریعت اسلامی ایجاد نماید، اما سرانجام به علت مقاومت روسها و بسیاری از چچنها که تا آن زمان اسلام نیاورده بودند موفق به نتیجه نشد. پرچم نهضت او بعدها توسط امام شیخ شامیل از مردم آوار(که از روزگاران باستان در شرق کوههای قفقاز سکنی داشتند) برافراشته شد.
سالهاي 1834-1859
استمرار جنگ امام شیخ شامیل علیه سلطه روسیه
سالهاي 1877-1888
ادامه شورشهای چچن علیه روسیه درهمزمان با جنگ روسیه –ترکیه
سال 1905
تداوم شورشهای چچن علیه روسیه همزمان با انقلاب روسیه
سال 1917
شورشهای چچن همزمان با انقلاب بلشویکی روسیه
سال 1930
اتحاد چچن با اینگوش و تشکیل جمهوری چچن –اینگوش در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی سابق
سال 1940
تقابل مجدد چچن با روسیه، تبعید اجباری چچنها به قزاقستان شوروی و مناطق سیبری روسیه به دستور استالین رهبر دیکتاتور شوروی و کشتن یک چهارم مردم چچن
سال 1942
بمبافکنهای روسی مستقر در پایگاه قفقاز شورشیان چچن را بمباران کردند. (این کشتارها در شرایطی صورت گرفت که نیروهای آلمان، استالینگراد را محاصره کرده بودند و نیروهای روس باید به جنگ با آلمانها اولویت میدادند)
سال 1956
اجازه بازگشت به تبعدیان چچن به سرزمین مادری خود به دستور نیکیتا خروشچف که پس از استالین رهبر شوروی شده بود. روسیزه کردن چچنها از طریق فرهنگ روس بویژه زبان روسی در راستای بیگانه کردن آنها نسبت به خود.
سال 1990
تشکیل کنگره ملی چچن همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اعلام مخالفت بوریس یلستین رئیس دولت وقت روسیه با این اقدام.
سال 1992
چچن و تاتارستان تنها جمهوریهايی بودند که از تائید قراداد جدید تشکیل فدراسیون روسیه در 31 مارس 1992 خودداری نمودند.جمهوری چچن و اینگوش که متحد بودند در اصلاحیهای در ماه دسامبر تجزیه شدند و هر یک جمهوری جداگانهای در ترکیب فدراسیون روسیه شدند. (این اقدام مسکو حاکی از ضعیفسازی جمهوری متحد قبلی بود تا در جهت استقلال نتوانند اقدام موثری نمایند.)
سال 1994
اعلام استقلال جمهوری چچن از سوی جوهر دودایف، ژنرال نظامی سابق شوروی سابق و رهبر چچنها
شروع اولین دوره جنگ چچن علیه روسیه که منجر به عقب نشینی روسیه و با خاک یکسان شدن گروزنی پایتخت چچن و بروز فاجعه انسانی در این جمهوری گردید. دراین جنگ 7500 نظامی روس، 4000 جنگجوی چچنی و بیش از 35 هزار غیر نظامی کشته شدند. (مجموعا 46500نفر) برخی از منابع این رقم را از 80 تا 100 هزار نفر تخمین زدهاند. (11دسامبر 3 لشکر زرهی روسیه هجومی خونبار را به گروزنی آغازکردند این نبرد 20ماه ادامه داشت)
سال 1996
اعلام آتشبس از سوی بوریس یلستین و امضای پیمان صلح میان چچنها و مسکو و اعلام غیر رسمی استقلال چچن تحت عنوان جمهوری چچن ایچکریا .
سال 1997
رئیس جمهور شدن اصلان مسخدوف در چچن پس از کشتهشدن جوهر دودایف به دست نیروهای روسیه .
رئیس جمهور شدن احمد زاکایف پس از کشتهشدن مسخدوف. (وی معاون نخست وزیر و وزیر خارجه در دولت مسخدوف بود)
سال 1999
به رسمیت شناختن دولت چچن از سوی رژیم طالبان در افغانستان
به رسمیت شناختن دولت چچن توسط گامسا خوردیا، رئیس جمهور وقت گرجستان که مخالف سلطه روسیه بود.
وقوع یک رشته بمبگذاری در چندین مجتمع مسکونی در روسیه بیش از 300 سال کشته به جای گذاشت که به مبارزین چچنی نسبت داده شد. در حمله نیروهای امنیتی به این مکان 33 تن از مبارزین و 130 تن از مردم عادی جان خود را از دست دادند. این اقدام را سرویس امنیتی روسیه انجام داد و بر گردن مبارزین چچن انداخت و به این بهانه، پوتین به چچن حمله نظامی گسترده نمود. پوتین به عنوان یک عضو کا.گ.ب شوروی سابق میدانست چگونه باید بهانهای برای حمله به چچن به دست آورد.
دومین دوره جنگ روسیه علیه چچن: ولادیمیر پوتین (که نخست وزیر بوریس یلستین بود وسودای رئیس جمهور شدن در روسیه را در سر میپروراند و با یلتسین در این خصوص معامله نموده بود و در ازای تضمین کتبی به یلستین که با فساد مالی او و خانواده در صورت رئیس جمهور شدن کاری نخواهد داشت، سبب شد تا یلتسین با استعفای زود هنگام خود زمینه کفالت ریاست جمهوری پوتین را فراهم آورد و پوتین در دوره کفالتش در کرملین زمینه ریاست جمهور شدنش را فراهم نمود و رویای خود را پس از چند سال به واقعیت تبدیل نمود.) جهت مطرح کردن بیشتر خود در افکار عمومی روسیه دستور حمله نظامی به چچن را صادر کرد و با کشتار چچنها، استقلال خواهی مردم چچن را به آتش زیر خاکستر مبدل ساخت.
سال 2000
16 ژانویه سفارت چچن در کابل پایتخت افغانستان افتتاح شد.
سال 2001
بسته شدن سفارت چچن در کابل پس از سقوط طالبان
سال 2002
گروهی افراد مسلح با ورود به یک تماشاخانه بیش از 800 تن را به گروگان گرفتند. با دخالت نیروهای امنیتی و پلیس وکشته تعدادی از طرفین و گروگانها این حادثه خاتمه یافت.
سال 2003
در آخرین روزهای این سال یک قطار محلی در منطقه استاوپولسکی هدف حمله انتحاری قرار گرفت و منجر به کشته شدن 44 نفر و مجروح شدن 170 نفر گردید.
تصویب قانون اساسی چچن بعنوان جمهوری چچن در ترکیب فدراسیون روسیه در ماه مارس.
انتخاب احمد قادرف به ریاست جمهوری چچن از طریق انتخابات تحت تدابیر امنیتی و اعمال زور در ماه اکتبر
سال 2004
در فوریه این سال انفجار انتحاری در خط مترو مسکو و کشته شدن بیش از 40 نفر و زخمی شدن بیش از 100
سپتامبر این سال مردان مسلح به مدرسهای در شهر بسلان حمله و دانش آموزان، معلمان و والدین آنها را به گروگان گرفتند. این گروگانگیری با کشته شدن بیش از 300 نفر پایان یافت. مسئولیت این اقدام را شامیل باسایف رهبر اسلامی داغستان بر عهده گرفت.
احمد قادرف رئیس جمهور چچن بر اثر انفجار بمب در استادیوم گروزنی که در محل جایگاه ویژه کار گذاشته شده بود کشته شد. (ماه مه )
سرگئی آبراموف سرپرست نخست وزیری چچن شد. (10می )
الو الخاناف وزیر کشور سابق چچن به ریاست جمهوری رسید. انتخابات مهندسی شده بود و از سوی محافل بینالمللی مورد تائید واقع نشد.
سال 2005
در اثر حادثه رانندگی سرگئی آبرامف معلول شد و نتوانست به امور نخست وزیری رسیدگی کند.
رمضان قادروف بنا به توصیه آبرامف و موافقت مسکو سرپرستی نخست وزیر را برعهده گرفت .
کشته شدن اصلان مسخدوف به دست نیروهای امنیتی روسیه (8مارس )
سال 2006
سرگئی آبرامف استعفا داد و از این طریق خواست رمضان قادروف پسر احمد قادروف به ریاست جمهوری برسد. (ماه مارس )
رمضان رهبر یک گروه شبه نظامی موسوم به قادرفسکی بود .
نیروهای مخصوص روسیه طی یک تهاجم عبدالخلیم سعد ولیاف را در شهر آرگان چچن به قتل رساندند. وی یک قاضی و مجری برنامههای اسلامی تلویزیون چچن و از جانشینان مسخدوف بود و پیشتر نیز از شامیل باسایف رهبر اسلامی داغستان جدا شده بود.(17 ژوئن )
دوکا عمروف جانشین سعد ولیيوف شد.
نیروهای امنیتی روسیه با انفجار یک کامیون بمبگذاری شده در نزدیکی کاروان حامل جدائیطلبان چچن در شهر اینگوش شامیل باسایف رهبر اسلامی داغستان و12 جدائیطلب را به قتل رساندند. جدائیطلبان این خبر را تکذیب کردند و اعلام نمودند که باسایف در اثر یک سانحه انفجار کامیون حامل مواد منفجره که بطور تصادفی اتفاق افتاده کشته شده است.
قتل خانم آنا پولیتکووسکا، روزنامهنگار سرشنا س روزنامه روسی نوایا گازتا توسط نیروهای امنیتی روسیه در چچن وی (از نقض حقوق بشر در روسیه بویژه نقض حقوق مسلمانان چچن، اینگوش انتقاد شدید کرد.) ( ماه اکتبر)
این خانم سیزدهمین روزنامهنگاری بود که در دوره ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین توسط قاتل اجیر شده به قتل رسید. محاکمات نمایشی قاتل نتیجهای در پی نداشت.
سال 2007
انفجار در قطار مسیر مسکو –سن پترزبورگ که منجر به مجروح شدن 30 نفر گردید.
سال 2009
کشته شدن معاون دادگاه عالی اینگوش به ضرب گلوله
کشته شدن وزیر کشور داغستان در حین شرکت در مجلس عروسی به دست تک تیرانداز
سوء قصد به جان یونس بیک یوکوروف رئیس جمهور اینگوش از طریق انفجار بمب کنار جادهای هنگام عبور وی از نازران، یونس بیک مجروح و محافظش کشته شد. (ماه ژوئن)
کشته شدن ناتالیا اسمیراوا فعال حقوقبشر سرشناس که پس از ربوده شدن در گروزنی مرکز چچن به قتل رسید. رمضان قادروف رئیس جمهور چچن متهم به قتل وی شد. (ماه ژوئیه )
سال 2009
کشته شدن رزماسادیلاوا و همسرش. وی رئیس موسسه خیریهای بود که هدفش مصون نگاهداشتن کودکان از اثرات خشونتها در چچن بود. او همچنین به معلولان دو دوره جنگهای روسیه با چچن کمک میکرد و با صندوق کودکان سازمان ملل (یونیسف) همکاری داشت.
بمبگذاری انتحاری در مقر پلیس نازران پایتخت اینگوش که منجر به کشته شدن 20 مامور روسی گردید. (ماه آگوست)
انفجار در قطار مسیر مسکو –سن پترزبورگ و کشته شدن 26 نفر و مجروح شدن بیش از 100نفر در نزدیکی شهر بولوگویه. این قطار 700 مسافر داشت و 7 کیلو گرم مواد منفجره در داخل آن جاسازی شده بود. (ماه نوامبر)
سال 2010
انفجار در ایستگاه مترو لوبیانکا در نزدیک سازمان امنیت روسیه که بیش از 20 کشته و تعدادی زخمی به دنبال داشت.
انفجار در ایستگاه متروپارک کولتوری وکشته شدن بیش از 38 کشته و زخمی شدن بیش از 70 نفر. به گفته مقامات دادستانی روسیه دو زن عامل انتحاری این انفجار بوده اند. (ماه مارس )
مقامات امنیتی روسی متعاقبا اعلام کردند عاملین انتحاری بمبگذاریهای فوق دو زن بنامهای ژانت عبدالرحمانووا، 17 ساله و مریم شاریاوا، معلم 28 ساله که هر دو داغستانی بودند از روی اجسادشان شناسائی شدهاند.
کشته شدن الکساندر تیخو میروف معروف به سعید بوریانسکی اسلامگرای مبارز اینگوش به دست سرویس فدرال امنیت روسیه. وی متهم به بمبگذاری در قطار سریعالسیر نفسکی بود که در نوامبر 2009 در مسیر مسکو-سن پترزبورگ منفجر شد.
در خودروی بمب گذاری شده در مقابل ساختمان نمایندگی وزارت کشور و دفتر سازمان اطلاعات روسیه در شهر کیزلیار در داغستان بیش از 11نفر کشته شدند. سرهنگ ویتالی ودرنیکوف رئیس پلیس شهر کیزلیار از جمله کشته شدگان بود. عملیات انتحاری با ملبس شدن به لباس فرم پلیس محلی صورت گرفت.
دیمتری مدويديف، رئیس جمهور روسیه از دستگاه امنیتی کشورش خواست تا متوقف کردن عملیاتی که بیش از یک دهه در منطقه به طول انجامیده تلاشهای خود را ادامه دهند.
دوکو عمروف رهبر مبازرین چچن مسئولیت بمبگذاری در راه آهن زیرزمینی مسکو را پذیرفت. وی اعلام کرد که به تلافی عمل نیروهای امنیتی روسیه در کشتن غیر نظامیان در قفقاز (شمالی) این اقدام را نموده است. او گفت اینگونه عملیاتها ادامه خواهد یافت. (آوریل )
پلیس کارابولاک در 2 کیلومتری شمال ماگاس پایتخت منطقه، مورد حمله قرار گرفت. یکساعت بعد وسیله نقلیهای که در نزدیکی مقر فوق پارک شده بود منفجر شد و 2 افسر پلیس کشته شدند.
انفجار 2 بمب در جنوب داغستان 12 تن را کشت.
2 انفجار موجب خروج یک قطار باری از ریل شد.
انفجار بمب زیر تریبون ویژه مقامهای روسی در باشگاه سوارکاری نالچیک در جمهوری کاباردینوبالکاریا در جنوب روسیه 15 نفر را زخمی کرد. (ماه می )
حمله گروهی از افراد مسلح ناشناس به نیروهای گشتی پلیس در داغستان در منطقه کاسپیک 2کشته و 1 زخمی بر جای گذاشت .مقامات محلی اطلاع دادند رئیس اداره جنائی و رئیس اداره تحقیقات پلیس در منطقه نوولاکی نیز به ضرب گلوله افراد مسلح کشته شدند.
انفجار بمب در نزدیکی مرکز فرهنگی در شهر استاوروپول در جنوب روسیه 5 تن کشته و حداقل 45 تن زخمی بر جای گذاشت. این شهر در کوهستانهای قفقاز شمالی واقع است.
امید است همه کشورها و دولتها از طرق راهکارهای بیهزینه یا حداقل کم هزینه و فراهم نمودن امکان طرح نظر و برگزاری انتخابات شفاف و سالم به ملتهای خود فرصت تعیین سرنوشتشان را بدهند همانگونه که رهبری جمهوری اسلامی ایران بر برگزاری رفراندوم با حضور همه ساکنان در سرزمینهای فلسطینی اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی تاکید دارد.