۱۵.۷.۸۸

دیپلماسی منطقه ای فعال ومنفعل

نگاه تطبیقی به دیپلماسی منطقه ای آنکارا و تهران به بهانه نشست قریب الوقوع وزرای خارجه ترکیه وارمنستان در زوریخ در خبرها آمده بود که هیلاری کلینتن وزیر خارجه آمریکا به صورت جداگانه با همتایان ارمنی وترک خود در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک دیدار ودر گفتگو با خبرنگاران بر حمایت قوی واشنگتن از عادی سازی روابط میان ایروان وآنکارا تاکید نمود.وی افزود عادی سازی روابط میان این کشور باید در چارچوبی درست وبدون پیش شرط انجام شود.دوکشور دوست آمریکاهستند (1)
رجب طیب اردوغان ،نخست وزیر ترکیه، نیز گفته است که ؛احمد داوودداوغلو وزیر خارجه کشورش وادوارد نعلبندیان همتای ارمنی وی در تاریخ 10اکتبر در زوریخ سوئیس دیدار و دو پروتکل در زمینه های سرگیری روابط دیپلماتیک وبازگشائی مرزها امضاء خواهندنمود.این اقدام با میانجی گری سوئیس صورت می گیرد(2)
در همین حال عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه در آغاز برنامه سفر خود به جمهوری خودمختار نخجوان برای شرکت در نشست سران کشورهای ترک زبان ،در فرودگاه آنکارا در مصاحبه با خبرنگاران ،گفت که از همتای ارمنی خود جهت تماشای مسابقه فوتبال تیم های ملی دوکشور که در ترکیه برگزار خواهد شد به طور رسمی دعوت کرده است وامیدوار است سرژ سرکیسیان برای تماشای این بازی به ترکیه سفرنماید.(3)
سال گذشته عبدالله گل دعوت همتای ارمنی خودرا پذیرفته وبازی تیم های ملی ترکیه وارمنستان را در استادیوم ایروان تماشا کرد واز این زمان هردو کشور از دیپلماسی فوتبال بهره جسته ودیدارهای متناوبی در کشورهای مختلف درحاشیه نشستهای چند جانبه با یکدیگر داشته اند.
آنکارا در تلاش است تا نقش خود را در مناطق مختلف(جهان اسلام،دنیای مسیحیت ،یهودیت وچین وهند) بویژه پیرامون خود افزایش دهد ،در همین راستا به دنبال تشدیداختلافات تفلیس –مسکوبا اجرای یک شاتل دیپلماسی وارائه طرح ثبات قفقاز دور جدیدی از فعالیتهای دیپلماتیک خود را در قفقاز را آغاز کرد ونشستهائی را در ترکیه با حضور مقامات سه کشور قفقاز وروسیه وبدون دعوت از ایران ،برگزار ورایزنی نمود.کاری که تهران نتوانسته در طول قریب 20 سال گذشته حداقل بعنوان یک ژست سیاسی، مشابه آنرا صورت دهد.چراکه از یک سو،مسکو،دوست تهران! واز سوی دیگر آمریکا وغرب با حضور فعال ایران در قفقاز مانع از چنین تحرکاتی ازسوی تهران شده اند.
از آنجاکه آنکارا نیک می داند که بدون برقراری روابط با ایروان نخواهد توانست نقش قابل توجهی در قفقاز ایفا کند -هرچند که مقامات ترک به باکو قول داده اند تا زمان پایان بحران قره باغ در چارچوب تمامیت ارضی آذربایجان،با ارمنستان روابط دیپلماتیک برقرار نخواهدکرد ومرزهای خود را با این کشور نخواهدگشود- لذا در ادامه تلاشهای منطقه ای قبلی خود از سال گذشته در صدد حل بحران موجود با ایروان نمودودر همین راستا از بحران ایجاد شده میان تفلیس –مسکو استفاده نمودوبا ایروان نزدیک شد.
به نظر می رسد با هماهنگی های انجام شده از سوی واشنگتن واتحادیه اروپابا همه طرفها روند تحولات به سوی برقراری مناسبات ترکیه با ارمنستان در حال حرکت است.
بدیهی است در صورت برقراری مناسبات آنکارا –ایروان وبا توجه به ارتقا روابط آنکارا-مسکو، نفوذ ترکیه در این کشور وقفقاز افزایش خواهد یافت وایران با مشکلات و موانع بیشتری در منطقه مواجه خواهد شد. در همین شرایط کنونی که آنکارا با ایروان روابط رسمی نداردومرزهای دوکشور مسدوداست، شاهد هستیم که صادرات ترکیه که از طریق مرزهای گرجستان صورت می گیردبیشتر یا حداقل برابربا صادرات ایران به ارمنستان است.(ترکیه با هرسه کشور قفقاز جنوبی دارای مرز زمینی است،با آذربایجان از طریق نخجوان مرزداردوبه دلیل قطع ارتباط میان نخجوان با دیگرمنطق آذربایجان به علت وجوداراضی ارمنستان ،ترکیه نمی تواند از طریق نخجوان باسایر مناطق آذربایجان ارتباط زمینی داشته باشدوبه همین دلیل از اراضی ایران استفاده میکند) در صورت برقراری روابط میان آنکارا –ایروان وگشایش مرزهای دوکشور ،یقینا مناسبات سیاسی ،تجاری ،اقتصادی ،فرهنگی وامنیتی تهران –ایروان ،تحت الشعاع روابط آنکارا –ایروان خواهدگرفت.
علیرغم اینکه ارمنستان خواستار اعتراف ترکیه به نسل کشی ارامنه در آوریل 1915وعذرخواهی وپرداخت خسارت از سوی آنکاراست ،ودو کشور باین دلیل با یکدیگر روابط ندارند ،ترکیه خود را درکنار آذربایجان قرارداه ومی گوید به دلیل اشغال اراضی آذربایحان توسط ارمنستان نخواسته است با این کشور رابطه برقرار نماید واینک نیز به این بهانه که در مواضع خود مبنی بر حمایت از آذربایجان پابرجاست ودر درجه بازگشت اراضی آذربایجان تلاش خواهد کرد ،مبادرت به برقراری رابطه با ایروان می نماید.
دراین میان این ارمنستان خواهدبود که بیشترین منافع را را نصیب خود خواهد کرد،ایروان همواره ازکارت ایران در روابط خارجی خود بهره برده وبا این کارت مسکو،آنکارا،باکو وغربیها را تحریک نموده وامتیازاتی دریافت کرده است و مابه ازای سودی که ازایران ودر سایه روابط با ایران برده است به تهران نپرداخته است.
در صورت برقراری روابط ایروان –آنکارا از اهمیت موقعیت ئو پولیتیک و ژئو اکونومیک کاسته خواهدشد ،چرا که ارمنستان به ایران به لحاظ تجاری و حمل ونقل و...کمتر نیازپیدا خواهدکرد.این موقعیت ایران زمانی بیشتر تضعیف خواهدشد که صلح میان ارمنستان وآذربایجان برقرار شود وخطوط مواصلاتی دوکشور گشوده شود که دراین شرایط آذربایجان وترکیه هم از این مسیر ایران مستغنی خواهندشد. البته ایران به مسیرهای ترکیه وآذربایجان نیازمند باقی خواهدماند! در این شرایط است که فرصتهای ازکف رفته بیشتر مشهود خواهد شد،چراکه متولیان امر اساسا در مقاطع مختلف به نظرات کارشناسی بها ندادند ونمی دهند؛زمانی که کشورهای پیرامون به ایران نیاز مند است بایدبا استفاده از موقعیت جفرافیائی ،اقتصادی وامنیتی و به شیوه های مختلف برای همیشه آنها را به ایران متصل می کردیم.
در حال حاضر ایران، علیرغم برخورداری از موقعیت ژئواستراتژیک،ژئو پولیتیک ،ژئو اکونومیک خود در این منطقه ،به دلیل عدم برخورداری از سیاست خارجی پویا ومعطوف به عمل ، نتوانسته در قفقازو مناطق دیگر از موقعیت مناسبی برخوردار باشد.ایران ازیک سو در بحران قره باغ بازیگر فرعی هم نیست،ازسوی دیگر به هیچ یک ازنشستهای امنیتی قفقاز از سوی روسیه ،ترکیه وسه کشور قفقاز جنوبی دعوت نشده است واساسا تهران موفق به برگزاری هیچ نشستی با حضور کشورهای قفقاز جنوبی در ایران نشده است.با ارزیابی نقش ایران در قفقاز ودرسایر مناطق اعم از خاورمیانه ،خلیج فارس که اساسا به اکثر نشستهای منطقه ای دعوت نمی شود وهمواره از نقش سلبی ایران صحبت به میان می آید، این سوال جدی تر به اذهان خطور می نماید که در شرایطی که در منطقه پیرامونی، تهران ایفاگر نقش حساس نیست ،چگونه می تواند در مدیریت جهان سهمی داشته باشد؟
ترکیه پایگاه ناتو است و در صدد ورود به اتحادیه اروپا می باشدو یکی از اعضای گروه 20 نیز شده است،از یک سو میان سوریه واسرائیل واز سوی دیگر میان عراق وسوریه میانجی گری می کند واز دیگر سودرتلاش است ،میان جنبش حماس وفتح ودولت خودگردان فلسطینی میانجی گری نماید.اخیرا نیز در جریان اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل (نشست64)ضمن حمایت مجدداز فلسطینی ها در غزه وسایر مواضع آنها از سازمان ملل نیز انتقاد وعلیه اسرائیل نیز موضع گیری نمود.چیزی که در ترکیه بویژه از زمان روی کار آمدن حزب عدالت وتوسعه قابل توجه است ،این است در داخل این کشور دموکراسی نهادینه شده ودولت وحزب حاکم خود را در معرض انتقادهای شدید احزاب مخالف از طریق رسانه های آزاد ،علی الخصوص اینترنت پرسرعت بدون فیلترینگ وکانالهای تلویزیونی قرار داده و همه می توانند ابراز نظر کنند وخیالشان راحت باشد که بازداشت نمی شوندو....دولت برای افزایش محبوبیت خود از نطرات همه بهره می برد.(چیزی که متاسفانه علیرغم شعار اصلی انقلاب اسلامی یعنی آزادی ،مردم ،احزاب وسیاسیون واساتید ایرانی از آن بهر ه مند نیستند.در واقع هنر حاکمیت آنکارا در این است که علیرغم انتقادهای تند آشکار مخالفان رای اکثریت مردم ترکیه را از آن خود کرده است.وحتی برای نخستین بار به دلیل حمایتهای مردمی ،ارتش ترکیه که در مواقعی که منافع لائیکها به مخاطره می افتاد با انجام یک کودتا ،آب را به مسیری که خود طالب آن بود باز می گرداند،اما اکنون با حمایت مردم از حزب حاکم عدالت وتوسعه ،نتوانسته به چنین ریسکی دست نزد. ازسوی دیگر دولت آنکارا به منظور تقویت وحدت ملی ،علیرغم نبردهای خونین مخالفان کرد با نظامیان ترکیه ،اقدام به مذاکره با کردها جهت تبدیل فاز نظامی به فاز مدنی نموده است وقصد دارد با ارائه حقوقی به کردها اعم از سیاسی وفرهنگی این بحران را خاتمه دهدوازاین طریق هزینه های ملت ترکیه را کاهش دهد تا فرصت وامکان بیشتری برای توسعه کشور فراهم نماید. اما ایران در منطقه قفقازجنوبی باجمهوری آذربایجان وترکمنستان در رابطه با رژیم حقوقی دریای خزر اختلاف دارد(4)،با گرجستان روابط تنگاتنگی ندارد وتفلیس به دلیل سکوت تهران در برابر مسکو به علت اشغال اراضی گرجستان وشناسائی غیر قانونی آبخازیا واوستیای جنوبی از سوی روسیه و عدم انتقال گاز به این کشور در شرایطی که مسکو شیر گاز را به روی گرجستان بست،نا خرسند است(5) مسلمانان روسیه در چچن ،اینگوش وداغستان به علت عدم حمایت ایران از آنان در برابر کشتارشان توسط روسیه ناراحتند وتهران به اتخاذ سیاست متناقض متهم می کنند ،اتهامی که مسلمانان شیعه مذهب در جمهوری آذربایجان هم به دولت ایران واردمی کنند. این مواضع انفعالی ومحتاطانه تهران که به دلیل مناسبات بامسکو صورت می گیرد اساسا مابازای قابل وصفی برای ایران نداشته است و مسکو با فریب کاری خود،هنوز نیروگاه اتمی بوشهر را تکمیل نکرده وتا زمان نهائی شدن پرونده هسته ای ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی وشورای امنیت سازمان ملل ،تکمیل نخواهدکرد،روسها همچنین به 4قطعنامه شورای امنیت و 1قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هسته ای در مورد پرونده هسته ای ایران رای مثبت (به زیان ایران )داده اندو مانع از حضور فعال ایران در مسائل قفقاز وآسیای مرکزی شده اندودر خزر نیز مانع از دستیابی ایران به حقوق خود شده اند(6) در منطقه خلیج فارس وخاورمیانه هم اگر به سیاست خارجی ایران نظر کوتاهی بیفکنیم مشاهده می کنیم که باکشور همسایه ،عراق دارای چالشهائی است(7) امارات متحده عربی مدعی سه جزیره ایرانی تنب بزرگ،تنب کوچک وابوموسی است ،وکشورهای خلیج فارس واتحادیه عرب از موضع امارات حمایت می کنند،سناریوی ایران هراسی ،شیعه هراسی واتم هراسی اسرائیل وغرب تاثیر خود را در منطقه خلیج فارس وخاورمیانه به زیان ایران گذاشته است وتهران نتوانسته این معضل را مرتفع نماید در مجموع یک نوع بی اعتمادی در میان اکثریت کشورهای پیرامون نسبت به ایران ایجاد شده وتهران موفق به اعتمادسازی وتنش زدائی نشده است.
از دیگر سوتهران ، تنها با جنبش حماس ارتباط دارد ولی با جنبش فتح وتشکیلات خودگردان فلسطین، هیچ رابطه ای ندارد ،اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد وفقط با سوریه مناسبات خوبی دارد نمی تواند نقشی میان آن دو ایفا کند.تهران با مصر هم رابطه دیپلماتیک ندارد درحالیکه مصر نقش فعالی در بحران خاورمیانه دارد ومیان همه طرفهای فلسطینی اسرائیلی میانجی گیری میکند صرفا داشتن رابطه با یک یا چند جنبش وعدم ارتباط با طرفهای مقابل آنها از یک سو و داشتن چالش با سیستم بین المللی وبازیگران اصلی آن وگذاشتن اکثریت تخم مرغ های سالم ودوزرده در سبد کشورهای غیر قابل اعتماد (8)یا خارج دور مستقر در قاره منفک از ایران که قاره دیگری میان آسیا وآمریکا وجوددارد وجز کشورهای زیر مجموعه هستند،زمینه ای برای ایفای نقش مهیا نمی سازدوتنها هزینه ها،تهدیدهاوزیان را افزایش و سودوفرصت ها را کاهش خواهدداد.وضعیتی که اکنون شاهد آن هستیم.
این دیپلماسی که تهران از آن بهره می جوید ودر پرتو آن با بسیاری از کشورهای مسلمان منطقه ،وبا کشورهای سیستم در نظام بین الملل دارای چالشهای زیادی است، تامین کننده منافع ملی ایران نیست وفرصتها را برای دیگرکشورها فراهم آورده است که از کارت ایران برای منافع خود بهره برداری نمایند.البته تهران بابرخی از کشورهای خارج دور که از نقش وموقعیت قابل ذکری برخوردار نیستند ،مناسبات حسنه ای دارد اما این رابطه ،کمکی به تسهیل روابط تهران با کشورهای منطقه ،خارج نزدیک وجهان نمی کند.این همان چیزی است که قدرتهای بزرگ وحتی همسایگان ایران به دنبال آن هستند.سیاست خارجی ایران در راستای تامین منافع ملی نیازمند تجدید نظر اساسی وتصمیم گیری های تاریخی است.(هرچند که سیاست داخلی کشور هم ما با معضلات فراوان مواجه است که در مناسبات خارجی تاثیر منفی دارد وباید مورد ارزیابی وآسیب شناسی قرارگیرد،که البته در کشوری که تریبون آزادی برای تضارب آرا نیست نمی توان از تحول سخن گفت .)از این شیوه سیاست خارجی ،منافع دیگر کشورها تامین می شود وفرصتهائی طلائی ملت ایران از دست می رود که در آینده نیز بسیاری از آنها قابل جبران نخواهدبود. 14/7/88
-----------------------------------------------
زیرنویسها؛
1-آفتاب یزد 8/7/88صفحه 3
2-آفتاب یزد12/7/88صفحه 3
3-ترند نیوز،به نقل از شبکه سی ان ان ترک 11/7/88
4-جهت اطلاع از دیدگاه نگارنده به نوشتار فریبکاری مسکو در خزر درهمین وبلاگ رجوع فرمائید.
5-جهت اطلاع از دیگاه نگارنده به نوشتار ناشی گری مسکو در قفقاز در همین وبلاگ مراجعه فرمائید.
6-جهت اطلاع از دیدگاه نگارنده در مورد مسائل دریای خزر به نوشتار مربوطه در همین وبلاگ رجوع فرمائید.
7-جهت اطلاع از تحلیل نگارنده از مناسبات تهران –بغداد به نوشتاری تحت همین عنوان درهمین وبلاگ رجوع فرمائید.
8-اگر مناسبات تهران –مسکو ،تهران –واشنگتن وتهران -لندن را ،بی غرض ومرض وبا این رویکرد که هیچ کشوری دوست ودشمن ثابت ندارد وآنچه ثابت است منافع کشورهاست ومنافع مشترک کشورها می تواند آنها را به همکاری ونه رقابت جلب کند ،بصورت سر انگشتی واز منظر تاریخی مقایسه کنیم وگذشته را چراغ راه آینده بدانیم متوجه می شویم که روند سیاست خارجی کنونی ایران منطقی ،صحیح وتامین کننده منافع ملی نیست.
به عنوان مثال اگر به تاریخ روابط خارجی ایران بسیار کوتاه ،بنگریم می بینیم،روسیه تزاری در قالب قراردادهای گلستان وترکمنچای بهترین اراضی ایران را ضمیمه خاک خود کرد. روس وانگلیس ایران را برا اساس قرارداد 1915 میان خود تقسم کردند وایران را مستعمره خود ساختند.پس ازپیروزی انقلاب بلشویکی اکتبردرسال 1917که لنین اعلام کرد سیاستهای سلطه طلبانه تزارها را ادامه نمی دهد وقرارداد 1915 را لغو کرد،لندن تلاش کرد قرارداد 1919را با پرداخت رشوه وبا سوء استفاده از اوضاع حاکم برایران ،به دست وثوق الدوله منعقد نماید تا از این طریق نظام مستشاری را برایران تجمیل نماید واداره ایران را به دست گیرد ،مدلی که در مصر تجربه کرده بود. این ایام مصادف با جنگ جهانی اول است ونیروهای دوکشور انگلیس وروسیه هم در ایران حضور داشتند .در کنفرانس صلح ورسای ،این آمریکا بود که از منافع ایران دفاع کرد ، در لغو قرارداد 1919 آمریکا به ایران کمک نمود.پس از جنگ دوم جهانی روسها ارتش بسیار سرخ خودرا از مناطق آذربایجان ایران خارج نمی کردند وقصد داشتند همچون تزارها این مناطق را هم ضمیمه اراضی قبلی ایران که توسط تزارها در سایه بی کفایتی حاکمان قاجار،از ایران منفک شده بود،نمایند.،کندی رئیس جمهور وقت آمریکا ،به خروشچف همتای روسی خود اولتیماتوم داد تا نیروهای خودرا از خاک ایران فورا خارج کند.شش ماه پس از پایان جنگ دوم جهانی ،نظامیان روس درمناطق شمال وشمال غرب ایران حضور داشتند وجنایتها آفریدند.تا این دوران آمریکائیها سیاست سلطه گری نداشتند البته همراه متفقین بودند وبه آنها در مقابل متحدین کمک می کردند.عمدتا آمریکائیها بیشتر پس از جنگ دوم در امور داخلی ایران دخالت کردندوبا کودتای 28مرداد 1332که آنهم با همکاری انگلیس صورت گرفت در ایران فعال مایشاء شدند چراکه عملا پیروز جنگ دوم آمریکا بود که بدون انکه خسارتی ببیند ابرقدرت جهان گردید.0البته موارد فراوانی وجوددارد که از حوصله این نوشتار خارج است )در طول 30 سال گذشته هم که رویکردهای سه کشور در قبال ج.ا.ایران مشخص است.درطول چند سال اخیر هم در کنار تحریمها وفشارهائی که از ناحیه آمریکا به ایران وارد آمد(حمایت ازصدام علیه ایران و....)،دو اقدام واشنگتن به نفع ایران شد ساقط نمودن رژیم صدام حسین در عراق و طالبان در افغانستان که این هردو به نفع ایران شد.اینک نیزدر کنار اختلافات موجود میان دوکشور در مسائل دوجانبه ،منطقه ای وبین المللی، منافع مشترک فراوانی میان ایران وآمریکا درمنطق وجودداردکه می توان با اولویت دادن به حوزه های همکاری ودوری از حوزه های رقابت این منافع را احصاءنمود.ضمن اینکه با دیگر بازیگران هم نیز باید همکاری را ادامه داد ومانع از استفاده از برگه ایران توسط این کشورها شد.،توازن در مناسبات خارجی را ایجاد وبا اعتماد سازی وتنش زدائی،منافع ملی را تامین نمود وبه هیچ دولتی باج نداد.البته این هدف در سایه انسجام وووحدت ملی حاصل می شود وبرا ی نیل به وحدت ملی باید فضای داخل را سالمتر ،آزادترواخلاقی تر نمود وواقعا یک یا چند رسانه ملی داشت تا همگان درراستای زسیدن به منافع ملی نظر خودرا به گوش همه وحاکمیت برسانند ،انتقاد کنندورهیافت پیشنهاد نمایندوبخاطر اینکار حمایت شوند ومورد سپاس قرارگیرند نه اینکه غیر خودی ودشمن محسوب شوند و....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

آخرین مطالب وبلاگ