۲۲.۱۲.۸۸

جهان دوقطبی ایدئولوژیک یا جهان چند قطبی منصفانه

هرچند هماره نخواسته ام تنش های موجود در نظام بین الملل را ایدئولوژیک ومذهبی ببینم اما اتفاقاتی که رخ میدهد متاسفانه حاکی از رویکرد مذهبی متعصبانه برخی کشورهای غربی نسبت به تحولات جهان اسلام و حمایت غیر منطقی آنها از جهان مسیحیت وتحرک مشابه برخی کشورهای مسلمان نسبت به جهان مسیحیت است واز این رهیافت آنچه به ذهن متبادر میگردد این است که پس از پایان جهان دوقطبی در عرصه بین الملل ،ظاهرا دنیای غرب پس از شکست در مسیر نیل به جهان تک قطبی به رهبری آمریکا ، بصورت اعلام نشده درپی ایجاد جهان دوقطبی ایدئولوژیک به ریاست قطب مسیحی وسلطه بر جهان اسلام است।
به دنبال حوادثی که در سالهای اخیر در کشورهای غربی علیه اسلام برنامه ریزی شد وبا نگارش کتاب آیات شیطانی توسط سلملن رشدی آغاز وبه چاپ کاریکاتورهای موهون علیه نمادهای اسلامی و دیگر تحرکات منجر شدو همچنان نیز به اشکال مختلف در کشورهای مسلمان یا نسبت به این کشورها استمرار دارد ،جالبتر اینکه این گونه اقدامات مسلمانان را هدف گرفته است نه دولتهای اسلامی را ।چرا که برخی کشورهای مسلمان نشین نه تنها ادعای دولت اسلامی ندارند بلکه بر لائیک وسکولار بودن خود تاکید می ورزند ودر نهایت پدیده مذموم تروریسم به میدان آمد (اعم از دولتی ،اسلامی ،مسیحی ویهودی ...)।
به عنوان مثال اخیرا شاهد ثصویب قطعنامه ای در کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا بودیم که به اصطلاح کشته شدن تعدادی از ارامنه را در سالهای 1915تا1918 نسل کشی قلمداد کرد که واکنش شدید ترکیه وبرخی کشورهای مسلمان را در پی داشت ।متعاقب آن طی دو روز گذشته نیز پارلمان سوئد اقدام مشابهی را به مرحله اجرا گذاشت ،طی سالهای گذشته نیز برخی کشورهای اروپائی نیز چنین اقدامی را نموده بودند।
با مشاهده این اقدامات سوالاتی از ذهن خطور می نماید که چرا کشورهای غربی نسبت به مشکلات جهان اسلام این چنین واکنش نشان نمی دهند؟ قریب یکصد سال از جنگ اول جهانی می گذرد ،امپراطوری عثمانی منقرض شده است ، جز اینکه فشار سیاسی برای کسب امتیازات احتمالی که تحقق آن نیز اندک است چه ثمری دارد وانگهی اگر قرار است تارخ گذشته نبش قبر شود خیلی از کشورها ودولتها باید بدهکار شوند ।
امروز باید به مشکلات روز دنیا اعم از جهان اسلام ومسیحی و.... پرداخت ।در شرایطی که قطعنامه های نسل کشی تصویب میشود
همین نهادها ومقامات آمریکائی واروپائی نسبت به مشکلا ت موجود در کشورهای اسلامی یا مناطقی که مسلملنان در آن سکنی دارند وبا تبعیض وآزار مواجه اند واکنشی منصفانه وانساندوستانه را شاهد نیستیم از جمله در فلسطین ، قره باغ ،چچن ،اینگوش و...
آیا چنین رویکردی حاکی از برخورد ایئولوزسک با مسلمانان نیست؟
بدیهی است که اینگونه اقدامات ره به جائی نخواهد برد وصرفا هزینه های غربیها وجهان اسلام را فزونی خواهد بخشید।با پیشرفت تکنولوژی ارتباطات ،توسعه دموکراسی وافزایش اطلاعات ملتها اعم از مسلمان و... دولتها نخواهند توانست با توسل به رهیافتهای غیر اصولی برخورد ایدئولوزیک وقطبی با یکدیگر نمایند ।شایسته آن است که از انواع تنشها به هر بهانه پرهیز نموده وبراساس منطق با شفافیت به مذاکره ومفاهمه در دو حوزه دولتی وغیر دولتی توسط دولتمردان صادق واندیشمندان صلح طلب روی آورند ।بدیهی است این متولییان این دو حوزه باید با ایجاد فضای باز هم ملت خود وهم افکار عمومی دنیا را اقناع سازند تا آنها بهترین را برگزینند ।در دایره بسته امکان انتخاب فکر برتر وانسان خادم میسر نخواهد بود।کشوری توسعه وپیشرفت را در عالیترین درجه تجربه خواهدکرد که این امکان را فراهم آورد والا از قافله توسعه همه جانبه عقب [خواهد ماند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

آخرین مطالب وبلاگ